بسم الله الرحمن الرحیم | امروز: دوشنبه 10 مهر 1402
موقعیت فعلی: بخش اخبار (برگشت به لیست)
رساله حقوق امام سجاد(ع) با اين هدف تاليف شد که اگر در آينده حکومت اسلامي مورد نظر امام تشکيل شد، مناسبات و روابط و حقوق متقابل مردم و حاکم اسلامي، قبلا در ذهن مسلمانان شکل گرفته و معلوم شده باشد
به گزارش ايرنا، برخي از مطالب امام سجاد عليه السلام در روش موعظه، خطاب به عموم مردم است و برخي ديگر خطاب به شيعه. در آنجا که مخاطب همه مردم هستند اولا غالبا به آيات قرآن استناد ميشود و ثانيا صريحا دستگاه حکومتي مورد عتاب و انتقاد قرار نميگيرد و صرفا بيان انديشه و ايدئولوژي اسلامي به صورت پند و نصيحت است . استناد به قرآن کريم از آن نظر ضروري بود که عموم مردم، معرفت کافي نسبتبه امام سجاد عليه السلام نداشتند و استدلال ميطلبيدند . پرهيز از انتقاد صريح نيز براي رعايت تقيه بود . حضرت زينالعابدين عليه السلام سخن را با لحن موعظه به اين صورت آغاز ميکند که «ايها الناس اتقوا الله واعلموا انکم اليه راجعون; ... تقواي خدا را پيشه کنيد و بدانيد که به سوي خدا برميگرديد . الا و ان اول ما يسالانک عن ربک الذي کنت تعبده; بدان که وقتي نکير و منکر به سراغ تو ميآيند اولين چيزي که آن دو ميپرسند، از خداي توست که او را عبادت ميکردي و عن نبيک الذي ارسل اليک; از پيامبري که به سوي تو فرستاده شده، ميپرسند و عن دينک الذي کنت تدين به; و از دينت ميپرسند که به آن معتقد بودي و عن کتابک الذي کنت تتلوه; و از کتابت که آن را تلاوت ميکردي، ميپرسند .» و آنگاه امام سجاد عليه السلام ميرسد به نکته اصلي و محوري: «و عن امامک الذي کنت تتولا; (1) و از امامي که تو ولايت آن را داري، ميپرسند .» در زبان و بيان ائمه عليهم السلام مساله امامتيعني مساله حکومت و فرقي بين مساله امامت و مساله ولايت نيست . امامي که در اينجا ذکر ميشود، يعني جانشين پيامبر که هم متکفل ارشاد و هدايت ديني توست و هم متکفل هدايت و ارشاد امور زندگي در دنيا; امام يعني رهبر جامعه . پس اطاعت از امام که واجب است، هم در امور دنيوي و هم در امور ديني واجب است . امام سجاد عليه السلام وقتي ميفرمايد: «از امامت از تو ميپرسند» ، يعني به تو ميگويند که آيا امام درستي انتخاب کردي؟ و آن کسي که بر تو حکومت ميکند و رهبر جامعه است، آيا به راستي انتخاب کردي؟ آيا خدا به امامتش راضي است؟ با اين روش آرام و موعظهآميز، مردم را بيدار و حساس ميکند درباره مساله امامت، در حالي که بنياميه اساسا ميل نداشت که بحثي درباره امامت و حکومتشود . دو نکته در موعظههاي عمومي امام سجاد عليه السلام بايد مورد توجه قرار گيرد: يک: اين بحثها صرف آموزش نيستبلکه بيشتر از آنکه تعليم باشد، تذکر و يادآوري است زيرا در آن زمان انحراف و تحريف در اصول دين واقع نشده بود ولي مردم فراموش کرده بودند . زندگي مادي، توحيد و نبوت و معاد را از يادشان برده بود . دو: امام سجاد عليه السلام بر مساله امامت تاکيد خاص دارد . بر اساس همان خط مشي کلي و هدف نهايي که قبلا ذکر شد (تشکيل حکومت اسلامي به روش اهل بيت عليهم السلام) امام سجاد عليه السلام در موعظههاي عمومي خود نيز مساله ولايت و امامت و حکومت را يادآوري ميکرد البته به صورتي که حساسيت دشمن برانگيخته نشود و در عين حال، مردم متنبه شوند . محافل خصوصي «موعظههاي اختصاصي» امام سجاد عليه السلام آن مواعظي است که خطاب به شيعه صورت گرفته است و کاملا مشخص است که مخاطبان، از مخالفان دستگاه حاکم هستند . اين موعظههاي اختصاصي براي کادر سازي است تا در صورت ايجاد حکومت اسلامي، مسئوليتهاي مهم را برعهده بگيرند . يک نمونه از اين موعظههاي اختصاصي در «تحف العقول» ذکر شده است; اين موعظه چنين آغاز ميشود: کفانا الله و اياکم کيد الظالمين و بغي الحاسدين و بطش الظالمين ايها المؤمنون . خود اين خطاب نشان ميدهد که امام و مخاطبان، در اين جهتبا هم شريکند که مورد خطر و تهديد دستگاه حاکم هستند . «لايفتننکم الطواغيت و اتباعهم من اهل الرغبة في الدنيا المائلون اليها المفتونون بها المقبلون عليها ... و ان الامور الواردة عليکم في کل يوم و ليلة من مظلمات الفتن و حوادث البدع و سنن الجور و بوائق الزمان و هيبة السلطان و وسوسة الشيطان لتشبط القلوب عن نيتها ...» (2) طاغوتها و پيروان دنياپرست آنها، شما را فريب ندهند . اين حوادثي که در زندگي شب و روز براي شما - در دوران خفقان و مبارزه - پيش ميآيد، دلها را از نيت و جهتي که دارند باز ميدارد و از آن انگيزه و نشاط لازم براي مبارزه ميکاهد . «و تذهبها عن موجودالهدي و معرفة اهل الحق و اياکم و صحبةالعاصين و معونةالظالمين» و هدايت موجود را از ياد ميبرد و شناخت اهل حق را به فراموشي ميسپارد . سپس امام سجاد عليه السلام موعظه ميکند و هشدار ميدهد که از همنشيني با گنهکاران بپرهيزيد و ظالمان را ياري مکنيد . روشن است که امام عليه السلام عدهاي از مؤمنين و هواداران را جمع کرده و دارد با روش موعظه، آنها را دلگرم و اميدوار ميکند و از نزديک شدن به دستگاه ستمگر زمان (عبدالملک بن مروان) منع و نهي ميکند و آنها را شاداب و با طراوت و سرزنده نگه ميدارد براي روزي که وجودشان بتواند در راه حکومت اسلامي مؤثر واقع شود . امام سجاد عليه السلام با يادآوري تجربههاي گذشته پيروان اهل بيت عليهم السلام (در قيام عاشورا، واقعه حره، شهادت حجربن عدي و رشيد حجري و . .). ميخواستشيعه را در مبارزه ثابت قدمتر گرداند: «فقد لعمري استدبرتم من الامورالماضية في الايام الخالية من الفتن المتراکمة والانهماک فيها ما تستدلون به علي تجنب الغواة و ...» ; به جان خودم قسم! شما از جريانهاي گذشته در دورانهاي پيشين که پشت سر گذاشته ايد، از فتنه هاي انباشته و متراکم و غرق شدن در اين فتنه ها تجربه هايي را مي توانيد از آن آزمايش ها استفاده کنيد و بر اجتناب از گمراهان و اهل بدعتها و مفسدين در زمين راه يابيد . امام سجاد عليه السلام در اينجا به صراحت، مساله امامت و ولايت را مطرح ميکند: «فقدموا امرالله وطاعته و طاعة من اوجب الله طاعته و لا تقدموا الامور الواردة عليکم من طاعة الطواغيت و فتنة زهرة الدنيا بين يدي امرالله و طاعته و طاعة اولي الامر منکم» ; فرمان خدا و اطاعت او را مقدم بداريد و همچنين اطاعت کسي را که خدا، اطاعت او را واجب کرده است . اطاعت طاغوتها - عبدالملک بن مروانها - را بر اطاعتخدا و اطاعت رسول خدا و اطاعت اولوا الامر واقعي مقدم نکنيد . امام زين العابدين عليه السلام با اين بيان، در حقيقتبراي نظام حکومتي مورد نظر خود که حکومت علوي و الهي و اسلامي بود، تبليغ و فرهنگ سازي ميکرد . رساله حقوق رساله حقوق امام سجاد عليه السلام، نامه بسيار مفصلي استبه اندازه يک کتاب که به يکي از دوستانشان نوشتهاند و در آن حقوق افراد و اشخاص بر يکديگر بيان شده است . در اين رساله، علاوه بر حقوق الهي و اعضاء و جوارح و همسايه و خانواده، حقوق متقابل مردم و حاکم اسلامي نيز بدون ايجاد تنش و به صورت آرام و بدون ذکر مبارزه براي ايجاد حکومت اسلامي در آينده، بيان شده است . در واقع اين رساله براي آن تاليف شده است که اگر در آينده حکومت اسلامي مورد نظر امام سجاد عليه السلام تشکيل گرديد، مناسبات و روابط و حقوق متقابل مردم و حاکم اسلامي، قبلا در ذهن مسلمانان شکل گرفته و معلوم شده باشد . مبارزه با بدعت ها عبدالملک بن مروان آنقدر تلاوت قرآن ميکرد که يکي از قاريان قرآن شناخته شده بود اما وقتي به او خبر دادند که به خلافت و حکومت رسيده، قرآن را بوسيد و کنار گذاشت و گفت: «هذا فراق بيني و بينک» ! يعني «ديدار به قيامت!» حقيقت هم همين بود، او ديگر به قرآن مراجعه نميکرد و البته حفظ ظاهر را ميکرد و هرگز آشکارا با انديشههاي اسلامي مخالفت نميکرد . عبدالملک بن مروان براي حفظ ظاهر و توجيه ستمگريها و جنايتهايش نياز به عالمان درباري داشت . يکي از اين عالمان درباري، محمدبن شهاب زهري است . محمدبن شهاب زهري در دستگاه حکومت قرب و منزلتبسياري داشتبه طوري که نوشتهاند يک بار محمدبن شهاب وارد مسجدالحرام شد، هيات حاکمه آنقدر براي او تشريفات چيده بودند که عالمان و محدثان حاضر در مسجد همگي دچار شگفتي شدند . معمر ميگويد: ما خيال ميکرديم که از زهري حديث بسياري نقل کرده ايم تا اينکه وليد (فرزند عبدالملک بن مروان) کشته شد پس دفترهاي زيادي را ديديم که بر چارپايان حمل و از خزانه وليد خارج مي شد و ميگفتند که اينها دانش زهري است . يعني زهري آنقدر کتاب و دفتر بنا به خواسته دستگاه دولت اموي، از حديث پرکرده که براي حمل آن نياز به چارپايان است . يکي از احاديث مجعول زهري اين است: «ان الزهري نسب الي رسول الله صلي الله عليه و آله وسلم انه قال: لاتشدوا الرحال الا الي ثلاثة مساجد المسجدالحرام و مسجدالمدينة و المسجدالاقصي و ان الصخرة التي وضع رسول الله قدمه عليه تقوم مقام الکعبة» (3) اين حديث مربوط به آن زماني است که عبدالله بن زبير، مسلط بر مکه بود و هروقت مردم ميخواستند به حجبروند، مجبور بودند در مکه چند روزي بمانند و اين فرصتبسيار خوب براي عبدالله بن زبير بود که عليه دشمنانش - از جمله عبدالملکبن مروان - تبليغات کند . و چون عبدالملک ميخواست مردم تحت تاثير اين تبليغات قرار نگيرند و به مکه نروند، بهترين راه را آن ديد که حديثي جعل شود که براساس آن، شرف و منزلت مسجدالاقصي به اندازه مکه و مدينه دانسته شود و حتي آن سنگي که در مسجدالاقصي است، به قدر کعبه شرف داشته باشد! در حالي که ميدانيم در فرهنگ اسلامي، هيچ نقطهاي از دنيا به اندازه «کعبه» شرافت ندارد و هيچ سنگي به منزلت و عظمت «حجرالاسود» نيست . پس از آنکه محمد بن شهاب زهري وابسته به دستگاه خلافتشد، حتي برضد امام سجاد عليه السلام و اهل بيت عليهم السلام هم حديث جعل ميکرد . از جمله در کتاب «اجوبة مسائل جار الله» ، اثر آيت الله سيد عبدالحسين شرفالدين، دو حديث مجعول از زهري نقل و نقد شده که در يکي از آن دو، ادعا شده که نعوذ بالله، اميرالمؤمنين علي عليه السلام جبري بود! و در ديگري حمزه سيدالشهداء شراب خوار معرفي شده است! روشن است که زهري با اين احاديث دروغين در صدد بود خاندان عصمت را تضعيف کرده و مسلماني معمولي و بلکه پايين تر بشمارد . و به اصطلاح بايد گفت اين گونه احاديث مجعول براي ترور شخصيت فکري، فرهنگي و معنوي اهلبيت عليهم السلام بود . امام سجاد عليه السلام نامهاي کوبنده و آتشين دارد که در «تحف العقول» ذکر شده و در آن محمدبن شهاب زهري و بدعت هايش مورد انتقاد شديد قرار گرفته است . امام عليه السلام از جمله ميفرمايد: «... احببت من حارب الله; کسي را به دوستي برگزيدي که محارب با خداست . انک اخذت ما ليس لک ممن اعطاک; چيزهايي را که به تو دادند و متعلق به تو نبود، از آنان گرفتي .» «... اخف ما احتملت ان انست وحشة الظالم و سهلت له طريق الغي بدنوک منه حين دنوت و اجابتک له حين دعيت ... جعلوک قطبا اداروا بک رحي مظالمهم و جسرا يعبرون عليه الي بلاياهم و سلما الي ضلالتهم داعيا الي غيهم سالکا سبيلهم يدخلون بک الشک علي العلماء و يقتادون بک قلوب الجهال اليهم ... ; بدان کمترين چيزي که برعهده گرفتي اين است که وحشت ستمگران را تبديل به راحتي و انس کردي و راه گمراهي را براي آنها هموار ساختي ... آيا چنين نبود که وقتي آنها ترا به خودشان نزديک کردند، از تو محور و قطبي به وجود آوردند که آسياي مظلمههاي آنان بر آن قطب ميگردد و پلي را ايجاد کردند که از روي آن به سوي کارهاي خلافشان عبور ميکنند . آنها به واسطه تو در علما شک ايجاد ميکردند و دلهاي جاهلان را به سوي خودشان جذب نمودند .» سپس امام سجاد عليه السلام ميفرمايد: «نزديکترين وزراي آنها و نيرومندترين يارانشان به قدري که تو «فساد» آنها را در چشم مردم «اصلاحات» جلوه دادي، نتوانستند به آنها کمک کنند!» برگرفته از «پژوهشي در زندگي امام سجاد عليه السلام» نوشته حضرت آيتالله سيد علي حسيني خامنهاي - چاپ اول، اسفند 1361 . پي نوشتها: 1. اين روايت در تحف العقول ذکر شده است . (ترجمه آيتالله احمد جنتي، ص 284) 2. همان، ص 288 - 290 3. تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 8
آخرین اخبار
جستجو: در اخبار گالری تصاویر مطالب و مقالات بخش های ثابت
بحث روز
آخرین مطالب سایت
موضوع بندی اخبار
ویژه ها
موضوع بندی مقالات
تبلیغات
الهی برآید از آن دوده دود
که نام محمد برد بی درود
ملافضل علی نصرابادی
ملافضل علی نصرابادی؛ شاعر بی بدیل سفیدشهر
فرقی نکند برای ما، به جان اصغـــر
عشق است ابوالفضل وحسین وعلی اکبر
سفیدشهر همدل و یکصدا
مجمع فرهنگی سفیدشهر منتشر کرد:
پس از چاپ کتاب تاریخ سفیدشهر و ستارگان سپهر سفیدشهر، اینک کتاب
گلچین مثنوی مجلس افروز منتخبی از اشعار مثنوی مجلس افروز چاپ و روانه بازار شد.
ناشر : انتشارات مجلس افروز
قیمت 3500تومان با تخفیف،
محل عرضه: فروشگاه ولایت،جنب مسجد جامع سفیدشهر 03154833092
سامانه پیام کوتاه مجمع فرهنگی سفید شهر به شماره 30007093 راه اندازی شد .منتظر انتقادات و پیشنهادات همشهریان عزیز هستیم.
سفیدشــــهر، دیار ملافضل علی نصرابادی
سفیدشهر؛ شهر طلای سپید
"فروشگاه فرهنگی ولایت "اولین مرکز فروش کتاب و محصولات فرهنگي سفیدشهر: انواع كتاب، سي دي مذهبي،نوشت افزار و ...
آدرس: جنب مسجد جامع سفیدشهر
نظرسنجی
نمایش نتیجه
آمار سایت
جهت مشاهده جزئیات بیشتر از آمار سایت کلیک کنید.
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت، متعلق به مجمع فرهنگی سفیدشهر می باشد.| برداشت مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد. | info@SefidShahrMF.ir
طراحی و پیاده سازی: فرتک -فکور رایانه توسعه کویر