مقدمه:
- كلام را با دو بيت آغازين مثنوي مجلس افروز ملا فضلعلي نصرآبادي آغاز كرديم چرا كه خيلي به گردن ما حق دارد.روح اين شاعر جليل القدر نصرآبادي كه گمان ميكنم ديگر از گمنامي در آمده باشد، شاد باد.
- سفيدشهر ( نصرآباد كوير ) از توابع شهرستان آران و بيدگل در 18 كيلومتري كاشان و 16 كيلومتري شهرستان آران و بيدگل و تنها شهر در بخش مركزي شهرستان آران و بيدگل در منطقه معروف به سفيددشت مي باشد. بنابر آمار سرشماري نفوس و مسكن در سال 1385 جمعيت آن بالغ بر 6000 نفر مي باشد.
تاريخچه سفيد شهر( نصرآباد كوير)
لازم به ذكر است كه در منطقه كاشان منطقه ديگري نيز به نام نصرآباد جيرويه وجود دارد كه در قسمت جنوب شرقي كاشان واقع است. ولي نصرآباد كوير يا سفيدشهر در شمال شرقي كاشان واقع است. از آنجا كه درباره سفيد شهر( نصرآباد كوير) هيچگونه مطلب متمركزي وجود نداشته است، لذا تاريخ مدوّني نيز درباره آن در دست نيست و مطالب فعلي از لابلاي كتابهاي نوشته شده درباره تاريخ منطقه و گفته هاي اهالي جمع آوري شده است.
آنچه كه عجيب به نظر ميرسد اين است كه از سفيد شهر با قدمت زياد و سابقه تاريخي آن ، عليرغم وجود انديشمندان زياد، متأسفانه هيچگونه اثر علمي و يادداشت تاريخي بر جاي نمانده است. احتمال زيادي وجود دارد كه آثار و يادداشتهايي كه نسلهاي گذشته مخصوصا علماي شهر از خود برجاي گذاشتهاند، در طول زمان ازبين رفته و نسل حاضر ازدستيابي به آنها محروم گشته است.
در مورد قدمت شهر، متأسفانه اطلاعات زيادي در دست نيست. منقول است كه ساكنين اوليه شهر، نصراني و مسيحي بودهاند و تسميه شهر به نام نصرآباد نيز برگرفته از كلمه نصراني است و قبوري نيز در شهر مشاهده شده كه حاكي از حضور افرادي غير مسلمان در شهر در گذشته اي بسيار دور بوده است. عدهاي نيز عقيده دارند كه مؤسس شهر شخصي به نام نصر بوده است و نام نصرآباد برگرفته از نام اين شخص مي باشد . ولي مدرك مستندي در اين زمينه هنوز يافت نشده است.
در بررسي اسناد و كتب تاريخي در دسترس در چند مورد نام نصرآباد به چشم مي خورد .يكي از اين موارد به زمان سلطنت سلسله قره قويونلو مي رسد . در زمان جهانشاه قره قويونلو كه از زمان 872 تا 782 هجري قمري حكومت كرد ، وزيردربار وي قناتي را تحت عنوان قنات نصرآباد وقف مسجد ميرعماد كاشان نمود. اين جريان به حدود 548 تا 638 سال پيش بازميگردد كه بعدا به تشريح آن خواهيم پرداخت.
مهمترين و قديميترين مدركي كه در اين خصوص در دست داريم، مطلبي است كه در كتاب تاريخ قم ازحسن بن قمي در سال 378هجري قمري، به آن اشاره شده است. در اين كتاب كه 1042 سال قبل نوشته شده است، در ذيل قاسان (كاشان)، نصرآباد را نيز از توابع آن ذكر نموده است.
همچنين با توجه به سابقه كهن منطقه درم و كاشان ، سفيد شهر نيز كه در همين منطقه واقع است به احتمال زياد از يك چنين قدمتي برخوردار
مي باشد. سابقه تمدن و حيات در منطقه كاشان با توجه به تحقيقات بعمل آمده در تپه سيلك كاشان به چيزي در حدود چهارهزار سال قبل از ميلاد مسيح (ع) برميگردد و مناطق اطراف درم نيز آنطور كه ذكر گرديده به زمان فراعنه مصر بر مي گردد و مرور زمان از زير آب بيرون آمدهاند و اماكن و آباديهايي در آنها تأسيس گرديده است . از آنجا كه استان درم در كتب تاريخي جزء توابع اصفهان و شهر بسيار عظيمي دانسته شده ، قطعا داراي توابع و بخشهاي مختلفي بوده است . بنابراين بعيد نيست كه در آن زمان نيز منطقه سفيد شهر( نصرآباد ) از توابع اين استان بوده است.
نكته مهم ديگر در بحث تاريخچه شهر آن است كه محل اوليه شهر در مكان ديگري موسوم به «چاله غم» بوده است. در حال حاضر كشاورزان در اين منطقه مشغول به زراعت و كشاورزي ميباشند. آنگونه كه ازعنوان بر مي آيد، مي بايستي حادثه ناگوار و تلخي در اين منطقه اتفاق افتاده باشد . عنوان «چاله» نيز بواسطه اين بوده كه منطقه در شيب و گودي قرار داشته است. علت ترك اين منطقه مشخص نيست. احتمالات زيادي در اين خصوص داده شده است. من جمله اينكه در اثر سيل، قحطي و حوادثي نظير آن احتمالا مردم با تحمل مصيبت زياد اين منطقه را ترك گفتهاند.آنگونه كه منقول است در زمانهاي گذشته اين نوع بلايا و مصيبتها زياد اتفاق ميافتاد و ازلحاظ اجتماعي، اين منطقه فراز و نشيبهاي زيادي را به خود ديده وبا حوادث زيادي روبروگرديده است. سهيل ضرابي در كتاب خود مينويسد « ... 50 سال قبل در كاشان وبا ظاهر شد و ثلث مردم را متعرّض گرديدو ربع خلق را كشت و از آن سال الي حال در صفحات ايران گاه گاه ديده ميشود و در دو سال قبل در بلوك و بلده از هفتاد و دو هزار نفر خلق تقريبا ده هزار نفس تلف شد» در تاريخ گلشن مراد نيز آمده است :« تلفات جاني زلزله سال 1192در شهركاشان بالغ بر هشت هزار نفر بود و كساني كه نيمه جاني به در برده بودند به سوي قراء و قصبات اطراف متواري گشتند». بنابراين در طول تاريخ گذشته، خسارات و لطمات زيادي به اين منطقه وارد گرديده و تعداد زيادي از جمعيت آن متواري و يا از بين رفتهاند. ازجمله مهمترين اين حوادث قحطي سال 1288بوده است براثر خشكسالي و كمبودغله و حبوبات در اين سال قحطي سختي پيش آمد كه مهلكترين گرسنگي در آن سالها بوده است مخصوصا در منطقه كاشان و روستاهاي اطراف آن تلفات زيادي به ساكنين شهر و حومه وارد شد. يكي از منابع تاريخي درباره اين قحطي مينويسد:«زماني كه آدم خوري باب گشت هزار و دويست است و هشتادوهشت ». در اين دوران قحطي شديد كار را به جايي ميرساند كه مردم خانههاي خود را خراب كرده و چوب آن را براي تهيه نان ميفروختند. قيمت جو و گندم تا يك من يك تومان يعني بيش از 20برابر قيمت عادي آن زمان ميرسد و حتي به همين قيمت نيز ناياب بوده است.
همچنين در كتاب تاريخ زمين لرزه هاي ايران آمده است كه در سال 1778 ميلادي يعني 229 سال قبل زمين لرزه اي اتفاق افتاد . در اين كتاب آمده است : « درست پيش از سپيده دم سه شنبه 25 ذي القعده 1192 زمين لرزه ويرانگري در زاگرس ، پيرامون كناره باختري كوير روي داد . دامنه آسيبها شايد از سوي شمال تا سن سن و از سوي جنوب تا قهرود كشيده شده بود و به منابع تامين آب منطقه زيان رسانده بود .
به دنبال زمين لرزه بيماري وبا شيوع يافت و قربانيان افزونتري گرفت .» قطعا اين حوادثي كه ذكر شد منطقه سفيدشهر را نيز در برگرفته و بخشهاي وسيعي از مردم اين منطقه تلف شده اند.
در مورد منطقه « چاله غم» نيز اين امكان وجود دارد كه بعد از بروز يكي از اين حوادث، مردمان باقي مانده ، به محل جديد نقل مكان كرده و براي يادبود حادثه اتفاق افتاده نام محل سابق را چاله غم نهاده باشند. برداشت نويسنده كتاب از مجموع مصاحبه ها ، اين است كه نقل مكان از منطقه چاله غم به منطقه جديد در زمان خيلي دوري اتفاق افتاده است بطوري كه هيچ يك از اهالي پيرمرد روستا، علت واقعي نقل مكان به منطقه جديد و حاثه اي را كه رخ داده نمي دانند. لازم به ذكر است كه قبرستان سفيد شهر در همان زماني كه اهالي در منطقه قديم (چاله غم) زندگي ميكردند، نيز همين محل فعلي بوده است .
وجه تسميه اين منطقه يكي ديگر از اسراري است كه درباره سفيد شهر وجود دارد و شايد اگر سازمان ميراث فرهنگي، كاوشها و اكتشافاتي را در اين محل صورت دهد اطلاعات ارزنده و مهمي از اين مكان به دست آيد . بجاست سازمان ميراث فرهنگي شهرستان كه همواره متولي حفظ آثار و ميراث فرهنگي كشور بوده و در اين راه اقدامات مهم و مفيدي را صورت داده است با اهميت دادن بيشتر به اين مناطق مهم و باستاني در حفظ آثار فرهنگي و باستاني كشور مساعدت بيشتري را مبذول دارد.
اسامي مختلف سفيد شهر :
1 - نصرآباد :
اين عنوان در بعضي متون بكار رفته است. در لغت نامه دهخدا وفرهنگ فارسي معين، عنوان نصرآباد بدون هيچگونه پسوندي بكار رفته است. در متون قديم نظير كتاب تاريخ كاشان نيز، در جاهاي مختلف عنوان نصرآباد آمده است.
2- نصرآباد سربشت يا سرپشت :
قديميترين نامي كه براي شهر ذكر شده است، نصرآباد سرپشت يا سربشت است. در زمان سلطنت جهانشاه قره قويونلو از سلسه قره قويونلوها در سال 579 وزير جهانشاه اميرعماد الدين ، فرماني را صادر نمود كه طي آن نيمي از قنات و مزرعه نصر آباد وقف مسجد ميرعماد كاشان شده است. در اين فرمان كه متن آن برسنگي نوشته شده است و بر سر در مسجد ميرعماد(مسجد ميدان) كاشان نصب گرديده است ، نام نصرآباد سربشت يا سرپشت تصريح گرديده است.
متن فرمان بدين صورت است:
«به تأييد سبحاني فرمان عالم مطاع، سلطان الاعظم و خاقان مالك رقاب الامم ظل الله الرحمن ابوالمظفرجهانشاه بهادرخان و حكم حضرت عصمت پناه، سلطنت شعار و عفت دثاربيگم خلد الله سلطنتهما و ايده مملكتهما نافذ شد كه اجناس منال خالصه شريفه مظفري و قاضي نظام و نصرآباد سربشت(يا سرپشت) كه داخل....»
در كتاب كاشان در آيينه گذشته و حال آمده است :« به نام نصرآباد سربشت فعلا دهكدهاي در كاشان وجود ندارد، ممكن است نصرآباد سربشت اراضي مزرعه نصرآباد باشد كه در محل تأسيسات راهآهن فعلي كاشان ميباشد و از قنات معروف نصرآباد كه سالها در شهر جريان داشت و اخيرا به واسطه چاههاي عميق خشك شده مشروب ميگرديد و اين اراضي در انتهاي محله فعلي پشت مشهد كاشان بوده و كلمه سربشت با كلمات پشت مشهد متجانس است.»
در كتاب كاشان در آيينه گذشته و حال ،عنوان نصرآباد سربشت و در كتاب تاريخ كاشان و نطنز عنوان نصرآباد سرپشت آمده است.
3- نصر آباد خربزه :
در زمانهاي قديم و حتي در حال حاضر بسياري از مردم ولايات ديگر اين منطقه را به نام نصرآباد خربزه شناخته و ميشناسند . اين نام برگرفته از شهرتي است كه شهر در توليد و تأمين محصولات خربزه كاشان، قم و ولايات اطراف داشته است.
در كتاب تاريخ كاشان آمده است :« قريه نصرآباد خربزه از آب قنات نصرآباد شهره خالصه مشروب ...»
4 - نصر آباد كوير:
اين نام برگرفته از مناطق كويري است كه شهر را احاطه كرده است . اين نام تا قبل از تبديل شدن روستا به شهر در اسناد و مكاتبات رسمي بكار ميرفت.
5 - سفيد شهر:
در تقسيمات جديد شهري در سال 1381 ، بر اساس مصوبه وزارت كشور جمهوري اسلامي ايران مقرر گرديد تا روستاي نصرآباد به شهر تبديل گردد. بر اين اساس ، نصرآباد كه قبل از توابع شهرستان كاشان محسوب ميگرديد در حال حاضر از شهرهاي تابعه شهرستان آران و بيدگل محسوب ميگردد.
از ميان اسامي مختلف پيشنهادي به وزارت كشور ، نام سفيد شهر انتخاب و جايگزين نام نصرآباد كوير گرديد . اين نام يادآور سابقه اين منطقه در توليد پنبه ميباشد. به دليل حجم و ميزان زياد پنبه توليدي ، اين منطقه از دير باز شهره بوده و در السنه خاص و عام به منطقه سفيد دشت معروف بوده است. لذا نصرآباد كوير مركز بخشي بود كه آن را سفيد دشت ميگفتند.
اماكن تاريخي سفيدشهر:

كاروانسراي شاه عباسي نصرآباد:
احداث كاروانسراها درايران داراي سابقهاي بسياركهن است. معماران دوره اسلامي باتوجه به شرايط اقليمي مناطق مختلف و با توجه به نيازي كه درآن زمان هابراي مسافران احساس ميشد،انواع كاروانسراها رابا نقشههاي متنوع بنانهادند. دوره صفوي ر ا ميتوان از مهمترين دورهها براي توسعه وتكامل كاروانسراها دانست.
شاهراه ارتباطي مركز با جنوب و جنوب شرقي ايران پس ازعبور ازقم بوسيله دو راه كاروانرو عمومي ازكاشان
ميگذشت.اين دو راه عبارت بودند از راه پايين كه خط سير آن از كنارههاي شنزار كوير مركزي ميگذشت و چون اين راه نرم و هموار بودقطارداران شتركه مهمترين وسيله حمل ونقل كالاهاي بازرگاني بودند و همچنين چهارپاداراني كه غالبا درمزارع آن حومه،ملك و اموالي داشتند اين راه را ترجيح مي دادند. راه دوم به طول 18فرسنگ از گردنه شوراب وقسمتي ازدامنههاي كوهرود ميگذشت. در فواصل اين راه بعداز كاروانسراي پاسنگان،سه كاروانسراي معتبر شاه عباسي ديگر هم درمزارع شوراب و سن سن و شهري سفيد شهر احداث شده بود.
كاروانسراي شاه عباسي سفيد شهركه از جمله اين كاروانسراها بود و تخريب و به جاي آن مدرسه و حمام عمومي احداث گرديد ، از اهميت خاصي برخوردار بوده است.
يك جهانگرد فرانسوي حدود دويست سال قبل از سفيدشهر گذر كرده و سردر اين كاروانسرا را در كتابچه خاطرات و تاريخ خود نقاشي كرده است كه تصوير آن را ميتوانيد در پايان اين مطلب ملاحظه كنيد. اين جهانگرد در كتاب خود درباره اين كاروانسرا مينويسد:
«كاروانسراي نصرآباد ازبناهاي بسيار خوب و محوطه آن وسيع و به شكل چهار ضلعي منظم است. دراطراف حياط،اطاقهايي وجود دارد و درعقب آنهاطويلههاي متعدد ساخته شده است. درزيراطاقها زيرزمينهايي استكه مسافرين ميتواننددر روزهاي گرم تابستان در آنهابه سر برندو در وسط حياط سكوي وسيعي استكه آنرا تخت ميگويندو دو متر از زمين ارتفاع دارد و اطراف آن خندقي است پر ازآب تا حشرات نتوانندازآن عبوركرده به بالاي تخت بيايند. مسافرين با نردباني بالاي تخت ميروندو نردبانرا بالاميكشند و شب رادر آنجابه سرميبرند. اين احتياطات براي اين استكه درنواحي كاشان و درخود شهرعقرب فراوان ميباشدوزهرش كشنده است.»
اقامت شاه عباس اول در كاروانسراي سفيدشهر:
درسال هزار ويك هجري،شاه عباس پس ازكشتن شخصي به نام درويش خسرو و پيروان او همينكه به سفيدشهر(نصرآباد) ميرسد احمدكاشي معروف به پيراحمدرا كه ازبزرگان فرقه نقطويان و خليفه ايشان بود،به دست خود ميكشد. اين جريان رااينگونه نقل كردهاند: «چون پيراحمدرا نزدشاه بردند به كشتن تهديدش كرد تا مگردرآن پيرانه سرتوبه كند ولي اودرجواب گفت كه مارا ازكشتن باكي نيست چه يقين داريم كه از اندك زماني به صورتي بهتر از اين ميآييم و من چندنوبت به جهان آمدهام و رفتهام. از آن جمله320سال پيش بهصورت جواني زيبا آمده بودم وبسيارخوش مينوشتم. چنانكه خط مرابه رسم تبرك دست به دست ميبردند. اتفاقا دراين ايام قطعهاي به خط خود ديدم و شناختم. چون سخن بدينجا رسيدشاه شمشيراز
نيامبركشيد وچنان بر دهانش زد كه كاسه سرش به دور افتادو به چابكي شمشيرديگر بركمرش زد و دو نيمش كرد.»
« آنگاه شاه عباس فرمان به كشتن پيروان او داد. از آن ميانه فقط يك تن از شاعران كاشان به نام باقرخرده كه گفتهاند بسيار شوخ طبع وظريف و در خوشنويسي ثاني ميرمعزكاشي وخطش درنهايت عذوبت و سلامت بود، با رندي و لطايف الحيل جان به سلامت به در برد . »
توجه به اين نكته كه شاه عباس اول در سفيدشهر و
درهمان كاروانسرايي كه خود ساخته بوده توقف ميكند،نشان دهنده اهميت سفيدشهردرآن زمان بوده است. نكته ديگري كه براهميت اين مسئله ميافزايداين
است كه شاه عباس نه تنها در سفيد شهرتوقف ميكند بلكه به يك حركت سياسي نيز دست ميزند و ميرسيداحمدكاشي خليفه فرقه ن
قطوي را كه سردسته يك گروه انحرافي بوده است، گردنميزند.اينكه شاه، اين مكان رابراي براندازي مخالفان و قطع ريشه فتنه انتخاب ميكند ، داراي اهميت است .
سفیدشهر دارای بناهای تاریخی متعددی چون قلعه قاسم آباد، قلعه ملک آباد، قلعه رضاآباد، آب انبار، خانه های تاریخی خادمیف ساداتی، وکیل و غیره، قلعه وزیر و چندین بنای تاریخی دیگر می شود که میتوانید تصویر آن را در قسمت گالری تصاویر سایت ملاحظه فرمائید.
بزرگان سفيدشهر
سفیدشهر دارای بزرگان متعددی چجون ملا محمد نصرآبادی، ملا رسول نصرآبادی، ملا فضلعلی نصرآبادی، ملا محمد نصیر نصرآبادی و غیره میباشد. برای آشنایی بیشتر با این افراد میتوانید به کتاب تاریخ سفیدشهر نوشته آقای سید محمد ساداتی نژاد مراجعه فرمائید. در اینجا به زندگی ملا فضلعلی نصرآبادی اشاره میکنیم.
ملافضلعلي نصرآبادي
اين شاعر نصرآبادي كه در زمان فتحعلي شاه قاجار زندگي ميكرده است ديوان شعري به نام مجلس افروز داردكه يك مثنوي حماسي ديني درشرح احوالات حضرت محمد(ص) و در وزن بحر متقارب ميباشد. اين كتاب اخيرا به كوشش آقاي عاطفي به چاپ رسيده است. وي اين مثنوي را درسن 80 سالگي بعدازفوت آخرين و دهمين فرزندش سروده است. يك نسخه ازاين مثنوي درآستان قدس رضوي است كه در 2رمضان سال 1240نوشته شده است و داراي 5800 بيت است. يك نسخه ديگر نزدشخصي به نام خازن زفره اي دراصفهان استكه در 3 شوال1240كتابت شده است. نسخه ديگري در كتابخانه دانشگاه تهران به خط حسين بن الحاجي محمد مسكناني است كه درجمادي الثاني سال1252كتابت شده است و در فهرست آن اسم ناظم، فضل گفته شده است كه اين غيرصحيح است.
ملافضلعلي نصرآبادي يكي ازشعرا وعلماي بزرگي استكه ازدل كوير و شهري به ظاهركوچك ولي درواقع بسياربزرگ برخاسته است. ملافضلعلي نصرآبادي سندي ديگرازبزرگي مردمان اين خطّه است و چه بسا بزرگان ديگري نيزازاين خطّه برخاستهاندكه متأسفانه آثارآنهابه دست ما نرسيده است.
اين شاعربزرگ اهل سفيدشهر ميباشد. مؤيد اين مطلب شواهد عيني است، كه نويسنده در اثر تحقيقات به دستآورده است. اولا نصرآباد كويرداراي سابقهاي بسياردرخشان بوده و در زمانهاي قديم علماي زيادي دراين شهر وجود داشتهاند كه در چنين فضايي بروز چنين شاعري امر طبيعي است ثانيا ملافضلعلي دركتاب خود يادآوري ميكند كه نزدفقيه زمان ملامحمد رفتم واو به من توصيه كردكه ديوانشعري ازخودبرجاي بگذارم و معاصر با وي عالمي به نام ملا محمد (آقاي مرحوم) وجود دارد كه دقيقا درهمان دوران فتحعليشاه در نصرآباد ميزيسته است.همچنين اينجانب در بررسي اوراق و اسناد قديمي موجود در شهر ، سندي را يافته كه در آن به خانه ملافضلعلي اشاره شده است.
همچنين سنگ قبري كه در آبانماه سال 1381 در قبرستان منطقه ( گلزار شهدا ) كشف گرديد و اينجانب خود آن را مشاهده نمودم، متعلق به فرزند ملا فضلعلي نصرآبادي ميباشد. بر روي اين سنگ قبر مرقوم شده « وفات يافت مرحمت و مغفرت پناه محمد ولد ملا فضلعلي نصرآبادي، شعبان 1212 هجري قمري» كه اين امر نيز مويد تعلق ملا فضلعلي به نصرآباد كوير ( سفيد شهر ) است. اين سنگ قبر با هماهنگي اينجانب و همكاري آقاي حاج رضا غلامي توليت مرقد آقاي مرحوم هم اكنون در ضلع شمال شرقي بيرون از مرقد نصب است.
همچنين مدرك ديگر اينكه در پايان يك كتاب آنموذج خطي كه به تاريخ 1229 قمري به خط ملا عبد الحفيظ نصرآبادي نگاشته شده است و در حال حاضر نزد جناب آقاي نصيري است اشعاري نوشته شده كه آن اشعار را به ملا فضلعلي نسبت داده است. از اين اشعار، مشخص ميگردد كه علاوه بر ديوان فوق ، وي اشعار ديگري نيز داشته است كه متاسفاته فعلا در دسترس ما نيست .اين اشعار عبارت است از:
هركه خواند دعا طمع دارم زان كه من بنده اي گنهكارم
گر بهم بر زده بيني خط من عيب مكن كه مرا محنت ايام بهم بر زده است
غريق رحمت ايزد كسي باد كه كاتب را به الحمدي كند ياد
آب قضاق، آتش اسفند روغن حيدر مركب من
قلمم چوب و كاغذم پشمين نتوانم نوشت بهتر از اين
خدا او را دهد عالي مراتب كه خواند فاتحه از بهر كاتب
هركه خط مرا سياه كند جگرش را علي كباب كند
يارب تو مرا غلام حيدر گردان گر راه غلط روم مرا برگردان
يا رب اين آرزو مرا چه خوشست تو بدين آرزو مرا برسان
مثنوي ملافضلعلي به گفته متخصصين در بحر متقارب مثمن محذوف يا مقصوراست . موضوع كتاب زندگي پيغمبر (ص) ومعرفي خانواده و اجداد وي و شرح جنگها يپيغمبر است. اشعار اين شاعر در خصوص زندگي پيامبر نشان مي دهد كه وي علاوه برطبع شعري، عالمي آگاه نيز بوده است. ملا فضلعلي دهفرزندداشته كه همگي فوت مي كنند وآخرينآنها بسيار اهل فضل بوده بطوري كه فراق او براي ملا فضلعلي بسيار سخت و جانسوز مي نمايد و زندگي او را دگرگون مي كند.
داغ رحلت آخرين فرزند براي ملافضلعلي آنقدر سنگين بوده كه شب وروزبه ديده خواب نداشته است . درنظر گرفتن اينكه پيرمردي با آنهمه مصيبت و سختي درسن 80سالگي يك چنين ابيات زيبائي سروده انسان را به تعجب وا مي دارد. لذا خود او ميگويد: كسي راكه كارش بود روبرو چه سان ميتوان گفت شعرنكو.
برگرفته از كتاب تاريخ سفيدشهر اثر سيد محمد ساداتي نژاد