گفتگو با روحاني جانباز ماشالله كوچكي نصرآبادي
نظرات خوانندگان(0)
لید مقاله:
با درود و سلام به ارواح پاك شهداء و با عرض سلام خدمت اهالي شهر شهيد پرور سفيد شهر. بنده ماشالله كوچكي نصرآبادي متولد سال 1345 به اتفاق نه نفر از همشهريان خود از جمله پسر عموي عزيزم شهيد محمد كوچكي در مورخه 20/4/1361عازم جبهه هاي نور عليه باطل شديم و من در عمليات رمضان مرحله چهارم تاريخ 7/5/1361 از ناحيه پاي راست و چپ و دست راست توسط مين ضد نفر و تركش خمپاره مجروح شدم...
ف.ك.
متن کامل:
بسم رب الشهداء و الصديقين
گفتگو با روحاني جانباز ماشالله كوچكي نصرآبادي:
با درود و سلام به ارواح پاك شهداء و با عرض سلام خدمت اهالي شهر شهيد پرور سفيد شهر. بنده ماشالله كوچكي نصرآبادي متولد سال 1345 به اتفاق نه نفر از همشهريان خود از جمله پسر عموي عزيزم شهيد محمد كوچكي در مورخه 20/4/1361عازم جبهه هاي نور عليه باطل شديم و من در عمليات رمضان مرحله چهارم تاريخ 7/5/1361 از ناحيه پاي راست و چپ و دست راست توسط مين ضد نفر و تركش خمپاره مجروح شدم.
لطفاْ نام چند نفر از همرزمان همشهري خود را ذكر نماييد؟
برادر شهيد عباس پرآور ،شهيد محمد كوچكي،شهيد عباسعلي رحيمي،حسين حلاجي،حسن آقا طالبي،محمد حجتي،رضا كاشي،اكبر رضايي ؛البته عباسعلي باقريان با ما اعزام شد ولي علي رغم مخالفت ما ،او را از ما جدا و به منطقه غرب كشور اعزام كردند.
از شب عمليات و چگونگي مجروحيت خودتان برايمان بگوييد؟
در آن شب به ياد ماندني، بعد از نماز مغرب وعشا گردان ما به طرف خط دشمن حركت كرد. بنده و آقاي اكبر رضايي، به عنوان كمك تير بارچي شهيد دلاور و شجاع ،عباس پراور بوديم. آنشب زمين و زمان آبستن حوادثي تلخ و شيرين بود. به محض رسيدن به دپوي اول دشمن ،در گيري شروع شد.حجم سنگين آتش باعث از هم جدا شدن نيروها درصحنه و بعضاْ افتادن در دام مين ها شد كه مجال بيان كامل نيست.
زيبا ترين خاطره اي كه از آن زمان جبهه و جنگ داريد بيان فرماييد؟
شاهد ايثار عزيزان به عينه بودم. شنيده بودم كه در يكي از جنگ هاي صدر اسلام سقايي براي رزمندگان مجروح در ميدان، آب مي برد. اولي به دومي و دومي به سومي حواله مي دهد و سومي مي گويد: اولي از من تشنه تر است بناچار سراغ اولي مي رود . مشاهده مي كند شهيد شده ،دومي هم شهيد شد و سرانجام سومي هم بدون نوشيدن آب شهيد مي شود. در حال رسيدگي امدادگران به مجروحان، از خود گذشتگي و ايثار آنان را به عينه مشاهده كردم.
از چه سالي وارد حوزه شديد و چه فعاليت هاي فرهنگي داشته ايد؟
از آبانماه 1361 وارد حوزه علميه مرحوم آيت الله يثربي شدم و تا چهار سال قبل در همين حوزه اشتغال به تحصيل داشتم .حدود پانزده سال سابقه تبليغ به شهرها و روستاهاي مختلف كشور را دارم كه اميدوارم خداوند تبارك و تعالي بپذيرد .كارهاي اجرايي قابل بياني نداشته ام لكن مدتي در انجمن اسلامي و بسيج سفيد شهر فعاليت داشته و حدود سه سال و نيم در وزارت دفاع و پشتيباني نيرو هاي مسلح اشتغال داشتم.
چه توصيه اي به جوانان و نو جوان امروز داريد؟
به تحصيل علم ومعرفت و تهذيب اهميت داده ودر حفظ ارزشهاي انقلاب كوشا باشند.
در اخر اگر مطلبي يا سخني داريد بفرماييد.
وقتي به آن روزهاي سرشار از نور و معرفت مي انديشم ،شهادت آرزوي ما بود و امروز علم و معرفت و عاقبت به خيري، راضي بر رضاي حق و اميدوار به آينده ايم. مزرع سبز فلك ديدم و داس مه نو يادم از كشته خويش آمد و هنگام درو گفتم اي بخت بخسبيدي و خورشيد دميد گفت با اينهمه از سابقه نوميد مشو
در پايان از همشهري هاي محترم و عزيزم كه در روزهاي بستري با حضور و ملاقات در بيمارستان به زحمت افتاده و ما را از دعاي خير فراموش نكردند كمال تقدير و تشكر را مي نمايم ،ماُجور باشند.
پايان قسمت اول فرستنده:ف.ك. نصرآبادي21/6/1386
موضوع:
ايثارگران
نویسنده:
ف.ك. نصرابادي
تاریخ درج
پنج شنبه 22 شهريور 1386
کلیدواژه ها:
گفتگو با روحاني جانباز ماشالله كوچكي نصرآبادي
|