بسم الله الرحمن الرحیم | امروز: پنج شنبه 9 فروردین 1403

موقعیت فعلی: بخش مقالات (برگشت به لیست)

خاطرات سفر به عتبات عالیات نظرات خوانندگان(0)
لید مقاله:

...بعد از استقرار، دستجمعی به سمت حرم رفتیم. واقعا زیارت ائمه معصومین عجب صفا و لذت معنوی دارد. روح انسان را زنده میکند و به انسان نشاط  و شادابی معنوی می بخشد. گویا در قطعه ای از بهشت وارد شده ای. ایوان نجف هم که انصافا عالمی دارد و خواه ناخواه این شعر شاعر به ذهن می آید که ایوان نجف عجب صفایی دارد حیدر بنگر چه بارگاهی دارد....


متن کامل:

بسمه تعالی

سفر به عتبات مقدسات

امروز چهارشنبه 30 شهریور است. ساعت 4 صبح از خواب بیدار می شویم.

 گرچه از آژانس به ما گفته اند که سه ساعت قبل از پرواز یعنی ساعت 4 صبح در

 فرودگاه باشیم ولی تصمیم گرفتیم، دو ساعت به پرواز در فرودگاه باشیم که

همان هم محقق نشد چون تا جمع و جور کردیم و بچه ها را راه انداختیم ساعت

 شد پنج و تا رسیدیم فرودگاه ساعت 5 و نیم شد. مسیر تا فرودگاه امام خمینی

 طولانی است و نیم ساعت الی 40 دقیقه ای طول می کشد. به فرودگاه که

 رسیدیم به مدیر کاروان آقای م. د از آژانس طلوع خورشید نیرو تماس گرفتم.

 قرار، نزدیک بانک سامان بود چون نیاز بود بلیط و گذرنامه ها را تحویل بگیرم. مدیر

 کاروان هم شاکی بود که خیلی دیر آمدید. برای ورود به فرودگاه نیز نیم ساعتی

 معطل شدیم. خیلی شلوغ بود. تقریبا آخرین نفری بودیم که چمدان ها را تحویل

 دادیم و کارت پرواز گرفتیم. بالاخره شکر خدا همه مراحل مقدماتی پرواز انجام

 شد و ما در هواپیما سوار شدیم. ساعت 7 از تهران پرواز  و ساعت 8  و نیم در

 فرودگاه بغداد به زمین نشستیم. اختلاف ساعت بغداد با تهران نیم ساعت است

 یعنی زمان در بغداد نیم ساعت جلوتر از ایران است.

در قسمت بررسی گذرنامه، از ما انگشت نگاری کردند. تا به حال نشنیده بودم که

 عراقی ها هم از ایرانی ها انگشت نگاری میکنند. حداقل در رسانه ها در

 خصوص این موضوع، صحبتی نشده است یا من مطلع نشدم ولی در مورد

 عربستان و رفتار بد آن با زائران ایرانی، رسانه ها خیلی داد سخن می رانند.

 البته رفتار عربستان و آمریکا از روی بغض و کینه ای که نسبت به ایرانی ها دارند،

 قابل درک است ولی در مورد عراق که یک کشور شیعه و هم مذهب است، و

 دولتی هم که در راس کار است با دولت ایران رابطه خوبی دارد ، این موضوع قابل

 درک نیست . مگراینکه بگوئیم عراقی ها تحت نفوذ آمریکایی ها و یا از روی بغض

 و کینه ای که از دوران جنگ دارند، میخواهند با اینکار کمی از عقده های خود را

 خالی کنند. درست است اینها شیعه هستند ولی چه شیعه ای! در داخل عراق

 که رفتیم مشاهده کردم که روی دیوارها نوشته است العراق اولا و قبل کل

 شیء. فرهنگ اینها، این است که اول عراق  و قبل از همه چیز عراق. در صورتی

 که در فرهنگ اسلامی باید اول  و قبل و بعد از هر چیز خدا باشد. یا در جای

 دیگری نوشته بودند ولائنا عراق. در حالیکه ولای ما باید خدا و رسول  و ائمه

 اطهار باشند.

بالاخره؛ چمدان ها را تحویل گرفتیم و بر اتوبوسی که در محوطه فرودگاه آماده بود

 و نام کاروان بر شیشه جلو آن نصب شده بود، سوار شدیم. ما 38 نفر از منطقه

 غرب تهران بودیم. چتری که مدیر کاروان به همراه داشت و بر روی آن نام آژانس

 نوشته شده بود در طول سفر راهنمای ما و جمع کننده یاران و دوستان بود.

 برخی از دوستان به شوخی گاهی میگفتند آقای چترباز آمد!

جمع کاروانیان، جمع خوبی بود. از آقا فرزین، دارای تابعیت آلمانی و مقیم آلمان تا

 آقا محسن و آقا محمد، دارای مهندسی معماری به اضافه چند تا هم پیرمرد و

 پیر زن و بچه خردسال در کاروان حضور داشتند. بعد از استقرار در اتوبوس به

 سمت نجف حرکت کردیم.

مداح کاروان  تقریبا 60 سال سن داشت و 85 بار به کربلا مشرف شده بود. آقای

 ف. اهل قم بود و از همان ابتدا نشان داد که هم قرار است مداح ما باشد و هم

 مدیر کاروان. زیرا به جای مدیر کاروان هم به قول خودش با اجازه ای که گرفته بود

 صحبت می کرد. آدم شوخ و جالبی بود. با حرف هایش خستگی را از تن همه

 بیرون می کرد. بهش گفتیم پس شما رکورد دار هستید گفت نه یک نفر دیگه

 هست از قم که 100 بار مشرف شده  و او رکورد دار است.   

مدیر یا مداح کاروان اعلام کرد که ابتدا به حرم کاظمین رفته و زیارت میکنیم و بعد

 به سمت نجف حرکت میکنیم. اول به کاظمین و مرقد امامین جوادین یا کاظمین

 رفتیم. از سمت قبله، ابتدا حرم امام موسی کاظم (ع) و سپس مرقد امام محمد

 جواد(ع) است. نماز جماعت ظهر را توفیق پیدا کردیم در حرم خواندیم. زیارت

 خوب و دلچسبی هم کردیم. عراقی ها برخورد مناسی با ایرانی ها ندارند. زمان

 صدام لعنه الله علیه که تقریبا 11 سال قبل به کربلا مشرف شده ایم، همه جا

 مرتب و تمیز بود و با وجود همه شرارت های صدام و 8 سال جنگ، ایرانی ها را

 زیاد، احترام میکردند و همه جا زوار را دم حرم پیاده می کردند. ولی این بار، همه

 جا زائرین را  یک کیلومتری حرم پیاده می کردند و کلی راه باید با پای پیاده در

 خاک و خاشاک می رفتی تا به حرم می رسیدی. پیرزن ها و پیر مردها هم

 بیچاره ها مشکل داشتند. اگر بحث امنیتی هم باشد، درب حرم پیاده شدن

 خیلی بهتر است تا یک کیلومتر آنطرف تر پیاده شدن. از نظر عملی هم که این

 امکان وجود داشت زیرا ده سال قبل از این، همینطور بود.  حالا بعدا در این

 خصوص بیشتر صحبت خواهم کرد.

بعد از زیارت و نماز به سمت نجف حرکت کردیم. ناهار را در اتوبوس خوردیم.

 نزدیکی های نجف هم ، مداح کمی مرثیه سرایی کرد و حال و هوا را عوض کرد.

 نام هتل محل اقامت، الخیر، نبش خیابان شارع الرسول بود که مستقیما به باب

 القبله می رسید. هتل نزدیک حرم بود و ظرف چند دقیقه می شد برای زیارت به

 حرم رسید. مدیریت کاروان ها نسبت به گذشته خیلی پخته تر  و آسانتر شده

 است و این در نتیجه پیشرفت و تجربه زیادی است که در این سالها سازمان حج

 و زیارت و شرکت های وابسته کسب کرده اند و واقعا روز بروز مدیریت برنامه

 های زیارتی بهتر و بهتر می شود. ضعف هایی هم که وجود دارد به نظرم بیشتر

 ناشی از عدم همکاری مسئولین کشور مقابل است.

در اتاق ها مستقر شدیم. اتاق ها خیلی کثیف بود. زیر تخت ها پر از آشغال و

 کثافت بود ولی به ناچار مجبور به تحمل بودیم. با خودم فکر می کردم که چرا

 اینطور است؟ یک کشور مسلمان و شیعه اهل بیت و این وضعیت؟ آلودگی  و

 کثافت در خیابان ها بیداد می کرد! آیا این مرام و مسلک اهل بیت است. به نظرم

 ریشه همه مشکلات عراق به دوری از تعلیمات اهل بیت بر می گردد. کلا عراقی

 ها مردم عجیبی هستند. کشور عراق به معنای حقیقی مانند یک کشور جنگ

 زده، فقیر، چپاول زده و بدبخت  می ماند. انگار یک طوفانی وزیده  و همه چیر را

 با خود برده است. همه جا پر از گرد و خاک، کثافت، به هم ریختگی. از نظر

 امنیتی هم که اوضاع فوق العاده خراب است. شدت حضور نفر برها و ادوات

 زرهی  و گشتها و مامورین کاملا عدم امنیت را نشان می دهد.

بعد از استقرار، دستجمعی به سمت حرم رفتیم. واقعا زیارت ائمه معصومین

 عجب صفا و لذت معنوی دارد. روح انسان را زنده میکند و به انسان نشاط  و

 شادابی معنوی می بخشد. گویا در قطعه ای از بهشت وارد شده ای. ایوان نجف

 هم که انصافا عالمی دارد و خواه ناخواه این شعر شاعر به ذهن می آید که ایوان

 نجف عجب صفایی دارد حیدر بنگر چه بارگاهی دارد.

سه روز اقامت در نجف داشتیم. زمان مناسبی برای زیارتی دلچسب بود. روزی

 سه مرتبه به زیارت رفته و نمازهای یومیه به لطف خدا در حرم امیر المومنین

 علیه السلام خوانده می شد.  قبور مطهر علمای بزرگی از شیعه نیز در نجف

 است. علامه حلی در سمت راست ایوان طلا، از علما و فقهای بزرگ شیعه

 است که زحمات زیادی برای حفظ اسلام و تشیع و نجات شهر های شیعی

 کشید. در زمان حمله مغول ها زندگی می کرد. در یک بحث علمی، با یک شگرد

 ابتکاری، همه علمای سنی را شکست داد. در سمت چپ ایوان طلا، قبر مطهر

 مقدس اردبیلی است او که ارادت خاصی به مولایش امیر المومنین داشت و

 داستان چاه آب  و دلو طلای او معروف است. در صحن مطهر، همچنین قبور مطهر

 شاگردانی از مکتب امیر المومنین یعنی قبور شیخ عباس قمی، آیت الله نائینی،

 محدث نوری، ابولحسن اصفهانی و قبر سید مصطفی خمینی وجود دارد. امسال

 توفیق پیدا کردیم که خانه امام خمینی (ره) و مرقد مطهر علامه امینی صاحب

 کتاب الغدیر را نیز زیارت کنیم.

صحن و بارگاه نجف صفای خاصی دارد. هر روز کاروان های مختلف در گوشه و

 کنار صحن، می نشینند و با مولای خود راز  و نیاز می کنند. حال  و های عجیبی

 است و تنها کسانی که مشرف شده اند، این حال و هوا را درک میکنند. به واقع،

 مانند صحرای محشر است. یک عده تازه وارد شده اند و دارند اشک شوق می

 ریزند و زیارت میخوانند. عده ای نیز در حال ترک نجف هستند و دارند زیارت الوداع

 می خوانند. نکته جالب، حضور بسیار پر رنگ ایرانی ها در عتبات مقدسه است.

 این همه شدت محبت ایرانی ها به اهل بیت، حیرت آور است و انسان حیرت

 میکند که چگونه این عشق و شور  و محبت به اهل بیت در میان ایرانی ها در

 ژرفای تاریخ، شکل گرفته است. به نظر من این از اسرار الهی است. باید بسیار

 خدا را شاکر باشیم و به روح پدران و مادران و علمای بزرگی که در طول 1400

 سال گذشته زحمت ها کشیده اند تا این عشق و محبت اهل بیت به ما به

 ودیعه برسد، درخواست درود  و رحمت کنیم. تعداد عرب هایی که در حرم حضور

 دارند در مقایسه با تعداد ایرانی ها، اصلا قابل مقایسه نیست. این هم برای من

 شخصا یک جای سوال بود و جواب خود را اینگونه دادم که شیعه گی اینها نیز

 همانند شیعه بودن پدرانشان است. همان ها که حسین ابن علی ( علیه

 السلام) را به قربانگاه فرستادند و او را سر بریدند و عباس تشنه لب را دست از

 تن جدا نمودند  و طفلان مسلم را در کنار شریعه فرات قربانی کردند.

روز پنج شنبه روز آخر شهریور است. سالگرد حمله عراق به ایران نیز هست و

 این خود عبرتی دیگر است. کجا رفتند صدام و صدامیان و چه زیبا خداوند تبارک و

 تعالی، ایران را عزیز و عراق و صدام را خوار و ذلیل گرداند. حق همیشه در طول

 تاریخ و در گذر زمان پیروز است. لذا امروز اثری از یزید و یزیدیان و معاویه ها

 نیست ولی مزار  و مرقد دختری 3 ساله، یا طفلانی 11 ساله، محل رفت و آمد

 عاشقان و شیفتگان است.

پنج شنبه عصر به مسجد کوفه رفتیم. مسجد کوفه نسبت به گذشته خیلی

 تغییر کرده و بهتر شده است. 11 سال قبل، کف مسجد خاکی بود ولی الان

 کف مسجد و ستون ها، سنگ مرمر و خیلی زیباتر شده است. این روزها چون

 تعداد زائرین زیاد است و برای راحتی زائرین، نمازهای مربوط به مقام ها را در یک

 محل می خوانند. البته فضیلت آن است که نماز و ادعیه در هر مقام، مخصوص به

 آن خوانده شود.

مسجد کوفه جایگاه عظیمی دارد و از آن بعنوان حرم حضرت علی (ع) از سوی

 امام صادق (ع) نام برده شده است. هر یک از ائمه و معصومین حرمی دارند و در

 حدیث امام صادق (ع) آمده است که حرم من و اهل بیت شهر قم است. امروز

 هم که روز تولد حضرت فاطمه معصومه (س) و آغاز دهه کرامت است. و من

 خوشحالم که بازگشتمان به ایران مصادف شده با آغاز تولد حضرت فاطمه

 معصومه علیها سلام و دهه کرامت. ان شاءالله مشمول شفاعت این بزرگواران

 بشویم. در مسجد کوفه، نماز را میتوان کامل خواند و همین موضوع نیز اهمیت

 این مسجد را نشان می دهد. مقام های مختلفی در این مسجد وجود دارد. مقام

 امام صادق(ع)، مقام امام سجاد(ع)، مقام حضرت آدم که 40 سال در این مسجد

 در مکانی عبادت کرد و سرانجام خداوند را به ائمه و امام حسین علیهم السلام

 قسم داد تا توبه او را پذیرفته شد. مقام معراج، از دیگر مقام هاست که در شبی

 که پیامبر صلی الله علیه به معراج می رفت، مشاهده کرد که از این مکان نوری

 به آسمان ساطع است و وقتی از جبرائیل سوال کرد، عرضه داشت اینجا مسجد

 کوفه است و لذا حضرت در این مکان فرود آمد و نماز خواند. مقام بیت الطشت

 که معجزه ای از حضرت در این مکان در مورد دختری که متهم به بارداری بود،

 صورت گرفت و مقام دکه القضا یعنی محلی که امام علی(ع) در همین مسجد

 قضاوت می کرد وجود دارد. مقام حضرت ابراهیم و حضرت نوح علیهم السلام از

 دیگر مقام ها است. محراب عبادت حضرت علی علیه السلام نیز که در شب

 نوزدهم ماه رمضان در آن محراب توسط ابن ملجم ضربت خورد در همن مسجد

 است. خانه حضرت علی علیه اسلام در سمت قبله و پشت مسجد قرار داشته

 است که دری از این خانه، در محلی بین مقام نوح و محرابی که حضرت در آن

 شهید شد، به مسجد باز می شده است. البته برخی این خانه را متعلق به

 خواهر حضرت علی (ع) دانسته اند. در سمت غربی این مسجد نیز، زیارتگاه

 هانی ابن عروه، مسلم ابن عقیل و مختار و در سمت شرقی مسجد که همان

 دروازه سابق کوفه است، نیز زیارتگاه میثم تمار واقع است.  نماز جماعت مغرب

 و عشاء را در مسجد کوفه خواندیم. من توفیق پیدا کردم تا در وقت نماز در مقام

 حضرت آدم علیه السلام قرار بگیرم. مستحب است از درب ثعبان یا باب الفیل

 وارد این مسجد شوی، که الان خانم ها از این فیض بهره مند هستند زیرا این

 درب مخصوص ورود زنان به مسجد است. نام ثعبان هم برگرفته از معجزه ای

 است که در این مسجد اتفاق افتاد و اژدهایی وارد مسجد شد و با حضرت سخن

 گفت که بعدها معاویه لعنته الله علیه برای اینکه این نام و معجزه حضرت علی

 علیه السلام فراموش شود، دستور داد تعدادی فیل در کنار این درب مسجد

 بستند وکم کم این درب به باب الفیل معروف شد.

روز جمعه، روز متعلق به امام زمان علیه السلام، توفیق پیدا کردیم و به مسجد

 سهله رفتیم. مسجدی که فضیلت بسیار دارد و امام زمان علیه السلام بعد از

 ظهور در همین خانه سکونت خواهد داشت. مقامی هم به نام مقام امام زمان

 عجل الله در این مسجد است. خانه حضرت ابراهیم، خانه حضرت خضر، خانه

 حضرت ادریس  علیهم السلام و مقام صالحین یعنی جایی که 124 هزار پیامبر در

 آنجا نماز خوانده اند در این مسجد است. مقام امام زین العابدین  و امام صادق

 علیهم السلام نیز مقام های دیگری است که در این مسجد است. مداح کاروان

 اعلام کرد که کل هزینه سنگ فرش مسجد کوفه را یک زن شیعه هندی داده

 است و التماس دعا داشت که چون شیعه ها و ایرانی ها دارند مسجد سهله را

 درست میکنند افراد کاروان کمک کنند. یکی از کارهای خوبی  که مداح کاروان

 انجام می داد، این بود که به دفعات صدقه جمع میکرد تا آخر سفر حدود

230 هزار تومان در مجموعه صدقه برای یتیمان جمع شد. اول سفر نیز به هر

 کسی یک جزء قرآن داد و یک ختم قرآن نیز توسط افراد کاروان در این سفر انجام

 شد.

سرزمین نجف نیز سرزمین عجیبی است. خود وادی السلام یک جای عجیبی

 است و روایت است هر شیعه ای که می میرد ابتدا به وادی السلام منتقل و از

 اینجا به برزخ وارد می شود. قبر حضرت هود و صالح و میرزا قاضی تبریزی هم از

 مشهورترین قبور این قبرستان است. قبر حضرت آدم و حضرت نوح علیهم السلام

 نیز  در کنار قبر حضرت علی(ع) واقع است.

شنبه روز دوم مهر ساعت 7 صبح به سمت کربلا حرکت کردیم .در مسیر ابتدا به

 مزار طفلان مسلم رفتیم. محمد و ابراهیم دو فرزند مسلم ابن عقیل که

 مظلومانه به شهادت رسیدند و الگویی برای نوجوانان ما هستند. ستاد بازسازی

 عتبات عالیات استان قزوین در حال بازسازی این عتبات است. واقعا ایرانی بودن،

 جای افتخار و خوشحالی دارد. نه از باب ملی گرایی و نژاد گرایی. نه بلکه از بابت

 مهر و محبتی که نسبت به اهل بیت در دل ایرانی ها وجود دارد و این هم سرّ

 عجیبی است. اهل بیت در مدینه و مکه و در میان اعراب ظهور یافتند، ولی امروز

 به یقین میتوان گفت مردمی بیشتر از ایرانی ها عاشق اهل بیت نیستند. اگر

 این عتبات مقدسه در ایران بود، بارگاه قدس و ملجا ایرانیان بود همانگونه که

 مرقد مطهر امام رضا علیه السلام هست. الان که همه این نورهای مطهر در

 عراق هستند، باز بیشترین زائرین آنها، ایرانی ها هستند. حتی بازسازی اینها را

 هم ایران بر عهده گرفته است. با وجود این همه آزار و اذیت و شیطنت عراقی

 ها، باز ایران به عشق اهل بیت، وظیفه خود را نسبت به این انوار منوره انجام

 می دهد. باید هم اینگونه باشد زیرا ما هر چه داریم از این ذوات مقدسه است.

بعد از اذان بود به هتل مهجه در کربلا رسیدیم. هتل بزرگ و خوبی است.  تا حرم

 فاصله دارد لذا قسمتی از راه را با ماشین های هتل طی می کنیم. در کل،

 هتل کربلا بهتر از هتل نجف بود. سه روز هم توفیق داشتیم در کربلای معلی

 باشیم.  کربلا سرزمین عشق است. قطعه ای از بهشت است. هر کس حسین

 علیه السلام را در کربلا زیارت کند گویا خدا را در عرش ملاقات کرده است. خدا را

 خیلی شاکریم که ما هم این توفیق را پیدا کردیم و زیر قبه منوره که رسیدیم هر

 چه حاجت برای خود و مومنین و مومنات و عزیزان داشتیم بیان کردیم. برای

 سلامتی رهبر و فرج امام زمان عجل الله نیز دعا کردیم.

قبلا حیاط صحن امام حسین علیه السلام بدون سقف بود ولی امروزه به همت

 ایرانی ها مسقف شده است و خیلی هم زیبا شده است. مسقف کردن حرم

 حضرت ابالفضل علیه السلام هم در دست انجام است. گودی قتلگاه هم در حال

 بازسازی است. قبر حبیب ابن مظاهر، ابراهیم مجاب و هفتاد و تن هم از زیارتگاه

 های مقدسی است که در این مکان وجود دارد. بین الحرمین نیز حال و هوای

 دیگری دارد. پا به حرم  عباس که می گذاری، ادب  و وفا را احساس میکنی.

 عباس علیه السلام آن اسطوره ادب و وفا و بصیرت همو که امام معصوم در

 موردش فرمود رحم الله عمی العباس. انه کان سلب الایمان و نافذ البصیره.

 چیزی که این روزها باید بسیار در صدد حفظ آن بکوشی و امان از بی بصیرتی

 بعضی ها!

تل زینبیه و خیمه های مقدسه و مسجد امام زمان عجل الله تعالی و مسجد امام

 صادق (ع) از دیگر مکان های مقدسی است که در کربلاست. مقام کفین و

 مشک نیز زیارتگاه عاشقان است. در کربلا که بودیم. روز دوم وهابیون خائن،

4 بمب منفجر نمودند و حدود 100 نفر کشته و زخمی شدند و ما یکروز از زیارت

 اهل بیت محروم شدیم. این هم برگ دیگری از مظلومیت اهل بیت که هنوز که

 هنوز است با گذشت بیش از 12 قرن، کوردلان حتی زیارت قبور آنان را بر نمی

 تابند. این نشان از حقانیت ائمه و تشیع است و نقشی که قبور  و بارگاه آنها در

 هدایت مردم دارد. از همینرو است که دشمنان با این اقدامات سعی دارند، مردم

 را از رفتن به زیارت این عتبات مقدسه با ایجاد ترور  و ترس بازدارند.

سه شنبه 5 مهر صبح زود عازم سامرا شدیم. به سامراء که می روی مظلومیت

 عسگریین را می بینی که چگونه بعد از 1400 سال هنوز ائمه مظلومند. امامی

 که حتی موفق نشد به حج مشرف شد و تمام عمر، در پادگان نظامی زندانی

 بود. همیشه برایم جای سوال بود که چرا روز پنج شنبه به امام حسن عسگری

 اختصاص داده شده است در حالی که امام حسین و امام حسن علیهما سلام

 در روز دوشنبه مشترکند و امام سجاد و صادق  و باقر علیهم السلام در روز سه

 شنبه و سایر ائمه در روز چهارشنبه. اینبار که به سامراء رفتیم و آن وضعیت حرم

 را دیدم که چگونه با انفجار بمب آن را با خاک یکسان کردند، پاسخ خود را یافتم.

 روز شنبه متعلق به پیامبر صلی الله است زیرا اگر او نبود، دین نبود. روز یکشنبه

 به نام حضرت علی علیه السلام است زیرا اگر او نبود، حق  و باطل مشخص

 نمی شد و روز پنج شنبه به نام امام حسن عسگری علیه السلام است زیرا اگر

 او نبود، مهدی نبود و اوست که باعث قوام یافتن دین خدا و تولد بقیه الله است.

 لذا دشمن می خواهد با انفجار حرم امام عسگرین، ریشه مهدی را قطع کند و

 کسی دیگر به مهدی توجه نکند. لذا باور به امام حسن عسگری، مقدمه باور به

 مهدی امت است.

هنوز هم تمام این منطقه، پادگان  نظامی است. محل استقرار آمریکایی ها هم

 نزدیک است. رفتن به این منطقه بسیار ناراحت کننده، آزار دهنده و خسته کننده

 است. با کلی زحمت و درد سر و ماشین سوار شدن و پیاده شدن و پیاده روی و

 آفتاب خوردن، به هر  زحمتی خود را به مرقد مطهر عسگریین علیهم السلام

 رساندیم. همان که چند سال قبل وهابیون کوردل آن را با خاک یکسان کردند اما

 به همت و توفیق ایرانی ها بهتر از قبل بازسازی شده است. در داخل ضریح قبور

 مطهر امام هادی (ع) و امام حسن عسگری(ع) حکیمه خاتون خواهر امام حسن

 عسگری  و نرجس خاتون مادر امام زمان عج الله وجود دارد. توفیق پیدا کردیم که

 سردابه تولد و غیبت امام زمان عجل الله را هم زیارت کنیم. دفعه قبل که مشرف

 شدیم، سردابه به دلیل تعمیرات بسته بود و توفیق زیارت نداشتیم. مسئولین و

 مدیریت کاروان هم دائم تاکید می کردند که سریع از اینجا بروید زیرا امن نیست.

 حتی اجازه ندادند نماز ظهر و عصر را در حرم بخوانیم. نماز را در مزار سید محمد

 برادر امام حسن عسگری (ع) خواندیم.

شب به کاظمین رسیدیم. محل استقرار کاظمین در هتل قصر الکاظمین بود و

 کلی هم درد سر کشیدیم تا با یک مینی بوس و بدون چمدان ها توانستیم خود را

 به هتل برسانیم. هتل تا حرم نزدیک بود ولی این گشت های امنیتی  و سیم

 های خاردار در داخل شهر و بی ادبی عراقی ها حالگیری بود. امامین جوادین

 نگین شهر کاظمین و  بغداد هستند. قبر شیخ مفید و سید رضی نیز در کاظمین

 است. فقط توفیق زیارت شب  و روز بعد را در کاظمین داشتیم زیرا زمان محدود

 بود و ساعت 11 روز چهارشنبه 6 مهر باید به سمت فرودگاه حرکت می کردیم.

 آخرین حرفها را با امامین کاظمین زدیم و برای همه دعا کردیم و از آنها خواستیم

 تا این زیارت آخرین زیارت ما و امسال، سال آخر عمر ما و عزیزان ما نباشد.

ساعت 12 بود به سمت فرودگاه حرکت کردیم. نمی خواهم مسائلی را که در این

 قسمت آخر سفر روی داد، به تفصیل بیان کنم فقط اینقدر بگویم که همه سفر

 یک طرف  و اذیت و آزاری که در این دو روز آخر سفر شدیم به یکطرف  و این بویژه

 مظلومیت امامین عسگرین و کاظمین را نشان می داد. شنیدم حرم امامین

 کاظمین نیز بمب گذاری  و منفجر شده و این حرم فعلی را نیز ایرانی ها از نو

 بازسازی کرده اند.

در مسیر فرودگاه چندین بار گذرنامه های ما را چک کردند. چندین مرتبه ساک

 های ما را با سگ های پلیس تفتیش کردند. دقیقه به دقیقه هم بازرسی بدنی

 می کردند. همه اینها معلوم بود که فقط برای اذیت کردن ایرانی ها بود و اینها

 برای من عجیب بود که چرا اینگونه؟. مگر ما هر دو شیعه نیستیم و یک مذهب

 نداریم. این همه آزار  و اذیت برای چی؟ و خود جواب خود را می دادم که اینها

 همان وارثان قومی هستند که با علی علیه السلام کاری کردند که آن اسوه

 صبر فرمود ای نامردها، این ها وارثان همانها هستند که حسین را با لب تشنه

 سر بریدند. اینها همان روحیات و خلق و خو را دارند و به همین دلیل نیز

 انسانهایی بدبختند و همیشه باید در رنج و عذاب  و سختی باشند و تاریخ هم

 این را گواهی می دهد. اینها از همان زمان همواره در سختی و رنج بوده اند.

 زندگی شهرهای مذهبی از قبال ائمه معصومین و زوار ایرانی می گذرد ولی در

 عین حال در رفتار خود با ایرانی ها با حقد و کینه برخورد می کنند. روز آخر وقتی

 به زیارت قبر شیخ مفید رفتم دیدم به اندازه نیم بند انگشت گرد و خاک و کرک و

 حتی تار عنکبوت در داخل ضریح بود و خدا می داند اینها چند سال است این

 ضریح ها را تمییز نکرده اند.

به هر جهت داستان سفر ما به عتبات عالیات به پایان رسید و ما ساعت 6 عصر

 روز چهارشنبه  به تهران رسیدیم و هم خوشحال از بازگشت به وطن و هم

 ناراحت از محرومیت از زیارت ائمه اطهار. تنها امید ما همین است که ان شاءالله

 به زودی دوباره به زیارت عتبات مقدسه نائل شویم. یا حسین

 

 

 


موضوع: ديني
نویسنده: سید محمد ساداتی نژاد
تاریخ درج شنبه 9 مهر 1390
کلیدواژه ها: خاطرات، سفر به عتبات عالیات، مجمع فرهنگی سفیدشهر

آخرین مقالات سایت:

جستجو: در


  بحث روز


  آخرین مطالب سایت



موضوع بندی اخبار

ویژه ها

موضوع بندی مقالات


  تبلیغات

سرمایه ذوق اهل این آبادی ملاعلی فاضل نصرابادی (سروده عبدالجبار کاکاوند در جریان کنگره فضل نبی در سفیدشهر )

الهی برآید از آن دوده دود

که نام محمد برد بی درود

ملافضل علی نصرابادی


 ملافضل علی نصرابادی؛ شاعر بی بدیل سفیدشهر  


فرقی نکند برای ما، به جان اصغـــر

عشق است ابوالفضل وحسین وعلی اکبر

سفیدشهر  همدل و یکصدا


مجمع فرهنگی سفیدشهر منتشر کرد:

پس از چاپ کتاب تاریخ سفیدشهر و ستارگان سپهر سفیدشهر، اینک کتاب

 گلچین مثنوی مجلس افروز منتخبی از اشعار مثنوی مجلس افروز چاپ و روانه بازار شد. 

ناشر : انتشارات مجلس افروز 

قیمت 3500تومان با تخفیف،

محل عرضه:  فروشگاه ولایت،جنب مسجد جامع سفیدشهر 03154833092


سامانه پیام کوتاه مجمع فرهنگی سفید شهر به شماره 30007093 راه اندازی شد .منتظر انتقادات و پیشنهادات همشهریان عزیز هستیم.


سفیدشــــهر، دیار ملافضل علی نصرابادی

سفیدشهر؛  شهر طلای سپید


"فروشگاه فرهنگی ولایت "اولین مرکز فروش  کتاب و محصولات فرهنگي سفیدشهر:  انواع كتاب، سي دي مذهبي،نوشت افزار و ...

 آدرس:  جنب مسجد جامع سفیدشهر



  نظرسنجی

مراسم سوگوای عصر عاشورای سفیدشهر چگونه است ؟
نیازبه همدلی و وحدت دارد
خیلی خوب است
بسیار عالی است
می تواند بهتر از این باشد

نمایش نتیجه


  آمار سایت

آنلاین: 1 نفر
زمان بارگزاری این صفحه: 0/14 ثانیه

جهت مشاهده جزئیات بیشتر از آمار سایت کلیک کنید.

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت، متعلق به مجمع فرهنگی سفیدشهر می باشد.| برداشت مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد. | info@SefidShahrMF.ir


طراحی و پیاده سازی: فرتک -فکور رایانه توسعه کویر