دكترين ظهور منجي (قسمت دوم)در ترسيم حكومت جهاني حضرت،
نظرات خوانندگان(0)
لید مقاله:
ويژگيهاي ذيل را ميتوان از مجموع روايات وارده استنباط و استخراج : نمود 1 . حاكميت توحيد و عبوديت خداي واحد بر جهان ؛ 2 . احياي احكام اسلامي؛ 3 . غلبة دين اسلام بر تمام اديان؛ 4 . امحاء بدعت و گمراهي؛ 5 . گستردگي فراگير و بينظير حكومت اسلامي؛ 6. عدالت جهاني براي همه؛ 7. امنيت عمومي و فراگير؛ 8. افزايش بينظير قدرت روحي و معنوي بشر؛ 9. الفت و برادري ميان مردم؛ 10. رشد علمي و مفتوح شدن ابواب علم بر بشر؛ 11. عمران و آباداني سراسر زمين؛ 12. رضايت عموم مردم و حتي اهل آسمان و درندگان و پرندگان زمين....
سيد حسين ساداتي نژاد
متن کامل:
دكترين ظهور منجي (قسمت دوم) در ترسيم حكومت جهاني حضرت،
ويژگيهاي ذيل را ميتوان از مجموع روايات وارده استنباط و استخراج : نمود 1 . حاكميت توحيد و عبوديت خداي واحد بر جهان ؛ 2 . احياي احكام اسلامي؛ 3 . غلبة دين اسلام بر تمام اديان؛ 4 . امحاء بدعت و گمراهي؛ 5 . گستردگي فراگير و بينظير حكومت اسلامي؛ 6. عدالت جهاني براي همه؛ 7. امنيت عمومي و فراگير؛ 8. افزايش بينظير قدرت روحي و معنوي بشر؛ 9. الفت و برادري ميان مردم؛ 10. رشد علمي و مفتوح شدن ابواب علم بر بشر؛ 11. عمران و آباداني سراسر زمين؛ 12. رضايت عموم مردم و حتي اهل آسمان و درندگان و پرندگان زمين.
آرزوي تمتّع طويل ارض از چنين حكومتي است كه سلسله انبيا و اوليا الهي در شوق تحقق آن، بر جميع شدايد و مصائبي كه بعضاً كمر آسمان و زمين را ميشكست، صبر و پايداري نمودند.
فصل دوم گفتار اول : رسالت شيعه در عصر غيبت كبرا
تاكنون معلوم گرديد كه ظرفيت وجودي انسان مختار تا به حدي است كه ميتواند به اختيار و انتخاب خويش، ارادهاش را در اراده حق تعالي منحل و در عين فناي ذات، بقاء به ذات حق يابد و به مقام عبوديت واصل گردد. عبوديتي كه «جوهرة كنهها الربوبية» و بدين ترتيب رفعت يافته، مجراي اراده و فعل ربوبي حق ميگردد. بدين طريق مديريت مجموعه كيهاني و جوامع انساني را به دست ميگيرد و وعده حتمي حقتعالي مبتني بر حاكميت صالحين و متقين بر زمين را عملي و . محقق ميگرداند از سوي ديگر، تلاش روزافزون و رو به رشد شيعه در طول تاريخ تحت قيادت حضرت وليعصر(عج) مراحل تكاملي سختي را پشت سر نهاده است تا نهايتاً توفيق تشكيل حكومتي شيعي در كشوري حساس را بهدست آورده است. كشوري كه به اذعان بزرگترين استراتژيستهاي دنيا، در مهمترين و سوقالجيشيترين نقطه جهان قرار دارد.
رسالت شيعه در عصر غيبت(عج) با بهرهمندي از امكانات و توانمنديهاي امروز تشيع ميبايست طي جهادي عظيم سامان يابد. رمز موفقيت در اين جهاد عظيم آن است كه با الهام از روايات مربوط به ظهور، مجموعه اقدامها و فعاليتهاي عالم تشيع به نحوي جامع و سازمانيافته تدوين و طراحي گردد. از اين¬رو، اهداف كلان شيعه در تمهيد مقدمات ظهور و ايجاد تمدن و حكومت جهاني اسلام، بايستي در سه عرصه تعيين و تحديد گردد:
الف) عرصه فرهنگافزاي؛ ب) عرصه انسانافزاري؛ ج) عرصه نرمافزاري. گفتار اول: اهداف كلان تشيع در تمهيد مقدمات ظهور به نظر ما اهداف كلان شيعه در تمهيد مقدمات ظهور در عرصههاي مختلف عبارتاند از: الف) عرصه فرهنگافزاري؛ گسترش و تعميق فرهنگ انتظار حضرت مهدي ارواحنا له الفداء در سطح جهان ب) عرصه انسانافزاري؛ پرورش و تربيت ياران حضرت حجت(عج) بهويژه 313 نفر ياران صديق حضرت ج) عرصه نرم افزاري؛ تهيه و توليد نرمافزارهاي حكومت جهاني اسلام گفتار دوم: تبيين هدف اول گسترش و تعميق فرهنگ انتظار حضرت مهدي در سطح جهان تاريخ بشر، حاكي از غلبة ظلم و جور، فساد في الارض، سفكدم و حاكميت كفر و شرك است. تلاش و مجاهدت انبيا و اوليا به پرورش مؤمنين و موحدينِ معدود و ايجاد حكومتهاي مقطعي و منطقهاي محدود گرديده است. كه متأسفانه همان موارد نيز با انحرافها، بدعتها و التقاطها از مسيرِ حميد و صراطِ مستقيم خارج گرديده است. با اين وجود توفيق انبيا در نشر تعاليم و آموزههاي ديني و الهي، جائران و جابران تاريخ را بر آن داشت تا از ظلم بيّن و شرك علني، در سايه اظهار به ديانت اديان الهي، به پردازش و زيباسازي مظالم، استدلالي جلوه دادن حكومت جور و قدسي و الهي نشان دادن خود و حكومتشان اقدام نمايند، تا بدين طريق مردمان وضع موجود را طبيعي، قهري، منطقي و تقديري الهي بدانند و به آن رضايت داشته باشند. و در اين امر، از تحريف اديان الهي و استخدام علما و روحانيون درباري نيز اجتناب نكردند.
در قرون اخير، با خارج نمودن محترمانه دين از عرصه علم و سياست و طراحي نظامهاي سكولار ليبرال دموكراسي، مظلومان را به اسم مشاركت و حاكميت مردم، قانونمداري و مدنيت به مسلخ مفاسد و ابتذال اخلاقي و بيقيدي ديني و اعتقادي بكشانند، اموري كه به كمك كانونهاي سياسي، قدرتهاي نظامي و تمكن مالي و تبليغاتي توانستهاند در سطح افكار و فرهنگ عمومي مردم جهان نهادينه و در سطح كنوانسيونها و قوانين ملي و بينالمللي قانونمند سازند. و آن را از لوازم تفكر ليبرال و شاخصه نظام ليبرال دموكراسي معرفي و بدان افتخار و مباهات نمايند..
نكته حائز اهميت آنست كه نظام استكبار جهاني و صهيونيسم بينالمللي به قصد تحميق ملتها و تعميق جاهليت مدرن، به مدد فنآوريهاي پيشرفته بالاخص در عرصه رسانههاي جمعي توانسته مردم را به حيات دنيا راضي و عادت دهند تا حدي كه ادراكي از انظلام» خويش نداشته و در جهلي مركب، جزء بدنه و پيكره نظام جور و ظلم قرار گيرند و اين در واقع همان املاء جامعه بشري از ظلم و جور حاكم و فراگير است كه اعماق وجود مردمان را فراگرفته است و انظلام جامعه جهاني مانع از عصيان و طغيان آنها عليه نظام حاكم جابر گشته است.
بدين ترتيب با طرد كامل دين و اظهار دينداري، كفر و شرك يك مرحله خالصتر و بيپيرايهتر از سابقه تاريخي خويش گشته . است فلذا صاحبان ايمان و توحيد نيز با طرد كليه وجوه كفر و شرك در عرصههاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي بايستي يك مرحله خالصتر و نابتر گردند. گام اول، قدم در عرصه تفكر و فرهنگافزاري است تا ضمن تصفيه و تهذيب فرهنگ و ادبيات خويش، به املاء تفكر و فرهنگ جامعه بشري از احساس نياز به قسط و عدل حقيقي، پايدار و جامع بپردازد و جامعه جهاني را از انظلام خارج و به آنها تفهيم نمايد كه به آنها ظلم ميشود و اراده خروج عليه ظلم را در آنها به وجود آورد. اين تغيير احساس، تفكر و گرايش عمومي به قسط و عدل، مقدمة آمادگي بشر براي درك ظهور منجي عالم بشريت است. در اين راستا دو تغيير بايد صورت گيرد:
1. جامعه جهاني شامل امريكا، اروپا، آسيا و افريقا بايد ظلم را احساس كند و خود را در زمره مظلومان تاريخ به حساب آورد، نه اينكه ظلم را به عنوان يك واقعيت پذيرفته باشد و به آن خو كند. «انظلام» و در بسياري از مواقع به آن نيز راضي و خشنود باشد؟
2. بايد قسط و عدل حقيقي را و از همه مهمتر دريچه فضايل و كمالات را در سايه موحّد بودن لمس و احساس كند و خود را آماده رفتن به سوي او نمايد. ما هدف نخست عالم تشيع در عرصه فرهنگافزاري را ايجاد، تعميق و توسعه فرهنگ انتظار حضرت مهدي ارواحنا له الفداء در سطح جهان، بالاخص در جهان اسلام ميدانيم و استراتژيها و راهبردهاي نهگانهاي را در تحقق اين هدف ضروري و قطعي ميدانيم. گفتار اول: راهبردهاي نهگانه عرصه فرهنگافزاري تغيير ادبيات كهن محافل ديني از موضع انفعال به ادبيات جديد از موضع فعلي و تهاجمي در تبيين و انتشار معارف و موضوعات ديني با نگاهي عام و جهاني نه محدود منطقهاي، بالاخص موضوع «مهدويت و انتظار»؛
1. تبيين ابعاد جاهليت مدرن در عرصه فرهنگ، تمدن و نظامهاي سياسي معاصر؛ تبليغ معارف، تعاليم و بينش ديني «عناصر مشترك جميع اديان توحيدي به طور اعم و تعاليم اسلامي به طور اخص»؛
2. گسترش روحيه خداجويي، حقيقتيابي و عدالتطلبي در جهان «نظير موج استقلال طلبي قرن نوزدهم و نهضت آزاديخواهي در قرن بيستم»؛
3. توسعه محبت و مودت به اهل بيت در جهان از طريق تبيين زندگاني، ابعاد وجودي و معارف ثقل اصغر؛
4. تبيين و ترويج ابعاد مختلف تفكر و فرهنگ جهاد و شهادت عاشورايي؛
5. شناسايي، سازماندهي و تغذيه فكري نخبگان آزاده جهان؛
6. ايجاد همگرايي حداكثري بين آراء و نيروهاي جهان اسلام؛
7. سازماندهي و انسجام نيروهاي محوري و نخبگان شيعي؛
تبيين راهبردهاي نهگانه عرصه فرهنگافزاري:
1. رويگرداني از ادبيات انفعالي و ساماندهي و ايجاد ادبيات جديد از موضع فعلي و تهاجمي در تبيين و انتشار معارف ديني بالاخص مسأله «مهدويت و انتظار» تشيع راهي طولاني در اثبات هويت، انتشار فضايل و ايجاد حب بي شائبه ناشي از فطرت كمالجو را تاكنون به خوبي طي نموده است و خيل عظيم شيعيان با معرفت اجمالي و تفصيلي كه به مقام و منزلت ائمه اطهار دارند، ارادت، محبت و عشقي زايد الوصف به ايشان يافتهاند. در جوامع غير شيعي نيز تمام كساني كه به نوعي معارف شيعي را استماع و يا ادراك نمودهاند، نسبت به ائمه اطهار، اظهار ارادت و خضوع نمودهاند و به آنها به عنوان انسانهاي با كمال، محبت و ارادتي خالصانه دارند. لذا در ادبيات تبليغي شيعه، تاكنون در خصوص خصال و معارف اهل بيت سخن گفته شده و محبتها و عشقها را متوجه ائمه اطهار نموده است و ميتوان گفت نيمي از راه، بدين طريق طي شده و گوي تا وسط ميدان آورده شده است. اكنون در نيمه دوم راه ميبايست ساماندهي حمله در ادبيات آغاز گردد. ادبيات و گفتمان تبليغي شعرا، خطبا، واعظان و مداحان در تشريح اهداف ائمه(ع)، وظايف ياران ائمه(ع)، كاستيهاي معرفتي و ناتوانيهاي شخصيتي شيعيان معاصر ائمه، نقش عوام و خواص در سرنوشت تشيع از آغاز تاكنون، با نگاهي جهان شمول، جهتگيري و سامان يابد. بالاخص ادبيات ظهور كه پاسخگوي مسائلي چنين باشد: وظايف شيعه در تعجيل فرج، ظهور از موضع انفعال است يا از موضع فعل، چگونگي عصر ظهور و وضعيت شيعه، خصوصيات و كمالات ياران حضرت حجت(عج) و نحوه رشد و پرورش اين كمالات در جامعه شيعي، نقش شيعه در تمهيد مقدمات ظهور، رسالت شيعه در زيرسازي حكومتهاي اسلامي قبل از ظهور، انتشار معارف مهدوي، ايجاد روحيه انتظار با حفظ سلامت ديني و اخلاقي، تأثير معارف اهلبيت در تبيين وظايف شيعه در غيبت كبرا و مسائلي نظيرآن.
در اين راستا، با توجيه وعاظ، شعرا، مداحان، محققان، نويسندگان و فيلمسازان ميبايست سيلي از محصولات و توليدات فرهنگي و هنري نظير اشعار و سرودههاي انقلابي ناظر به وظايف شيعه و رسالت جهاني او، خطابه و سخنرانيهاي اسلامي براي تحولي جهاني و فرهنگسازي جهاني، نمايشنامه و فيلمهاي توحيدي براي ارائه قرآن به لسان هر قوم را متناسب با مقتضيات زمان و مكان، در بسيج ميليوني تودهها توليد و به جهانيان عرضه نمود. 2. تبيين ابعاد جاهليت مدرن در عرصه فرهنگ، تمدّن و نظامهاي سياسي حاكم معاصر انحطاط اخلاقي و امحاء ارزشهاي انساني و رسوخ كفر و شرك در متن و عمق تمدّن غرب بالعيان مشاهده ميشود و نه تنها مورد انكار قرار نميگيرد، بلكه با طرح حاكميت عقل جمعي «ليبراليزم اعتقادي، سياسي و اقتصادي» و توجيههاي سكولاريستي، انديويدوآليستي و اومانيستي بدان افتخار و مباهات ميشود و با طرح پلوراليسم، سوفيسم و سپتي سيسم معرفتي، راه انكار و نفي آن را مسدود مينمايد.
آنگاه عمل به احكام و ارزشهاي اخلاقي نوعي ارتجاع و حماقت محسوب ميشود و دينداري محصول نگاه سنتي و كودكانه بشر به حوادث عالم تلقي ميگردد. تمامي گناهان كبيره در لسان اديان الهي به مدد فنآوريهاي غرب در سطحي گسترده، درونيترين لايههاي جوامع انساني و خصوصيترين محافل اجتماعي را تسخير و بشريت را در حيوانيترين مراتب، عميقاًَ زمينگير كرده و حيوانيت انسان را قانونمند و نهادينه نموده است تا حدي كه ميتوان گفت: «مولود تمدّن غرب، حيواني متمدّن است» گويي كه محصول انديشة مصفّا و مجاهدت انديشمندان غرب به ابزار و فنآوريهايي تبديل شده است كه انسان غربي بيوقفه در سطح و عمق، حيوانيتر عمل كند و قانونيتر، عمل حيواني انجام دهد. آري محصول خردجمعي و نبوغ فردي بدون هدايت الهي و استمداد وحياني، املاء ارض از ظلم و جور، فسق و فجور شده است.
انساني كه در انديشه وحياني «خليفة الله في الارض» امانتدار خداوند، مورد تكريم بيشائبه و مايه مباهات حق، مسجود و مطاع ملائك و معلم به اسماء الهي است، موجودي صاحب عقل و اراده و تدبير و فطرتي سليم كه ميتواند به مقام عبوديت و قرب ربوبي نائل شود، در تمدن غرب به كجا رسيده است؟ از تمدني كه در مباني، در حصار شكاكيت و نسبيت معرفتي اسير است تا محصولاتش كه در اسارت فردگرايي و دنياطلبي محصور است، چگونه انساني ميتوان انتظار داشت؟
تمدن غرب در زمان رخوت و سستي دينداران، املاء دروني خويش از شرك، كفر، فسق و ظلم زشت را، كه به مدد اذهان خلاق و فنآوريهاي پيشرفتهاش تزيين و زيبا نموده است، به بيرون از ظرف وجودي خويش، سرريز نموده و بدين ترتيب زمين را از گندابهاي دروني خويش اشباع و املاء نموده است. عصر تقدس سامري را بايد موسوي كرد! فلذا راهبرد كليدي ديگر در تمهيد مقدمات ظهور، تبيين ابعاد جاهليت مدرن و پردهدري از نقاب دلرباي تمدن غرب است. 3. تبليغ معارف، تعاليم و بينش ديني «عناصر مشترك جميع اديان توحيدي به طور اعم و معارف اسلامي به طور اخص» انحراف و ضلالت بشر كه با ابتذال و مفاسد فراگير و كثرت بيماريهاي روحي دامنگير، در عين رفاه و تمتع دنيوي خودنمايي ميكند، محصول نسيان خداوند و فراموشي جوهره اديان الهي در قوه عاقله و فاهمه بشر است. تعاليمي نظير: «وحدانيت خالق، نبوت سفراي الهي، غيب و ملكوت عالم، قيامت و معاد ارواح انساني، احكام و قوانين اجتماعي، اوامر و نواهي اخلاقي». تفسير و بينش اسلامي در پاره عناصر مشترك اديان الهي به علاوه تعاليم خاص اسلامي و شيعي به عنوان عصاره و جوهره جميع اديان الهي، تأثير بسزايي در معرفت و فرهنگ بشري، ادراك جاهليت مدرن و در نتيجه انتظار ظهور امام عصر دارد. حقيقت تعاليمي نظير «عدالت، ولايت و مهدويت» خاص تشيع نيست، بلكه جوهره و عصاره تعاليم جميع اديان توحيدي است. وعده اديان و مذاهب الهي و حتي مكاتب و فرقههاي بشري به منجي و مصلحي عادل در عصر بلوغ حيات بشر، داوري و احتجاج حضرت حجت با مسيحيان بر اساس حقيقت انجيل و با يهوديان بر اساس حقيقت تورات و با پيروان ساير اديان با شريعت خاصّه خودشان، نشان از توجه و اقبال متدينين اديان به مدعي مهدويت است. و اين خود، دليل بر آشنايي و ايمان ايشان به تعاليم دينيشان به شمار مي رود. فلذا تبليغ عناصر مشترك اديان توحيدي با پرهيز از مسائل اختلافي در عين تبليغ و نشر حقايق معارف اسلامي از راهبردهاي فرهنگافزاري شيعه در عصر غيبت است. 4. گسترش روحيه خداجويي، حقيقتيابي و عدالتطلبي حكومت جهاني حضرت حجت، به قسط و عدل معرفي شده است. عدالت همواره اصليترين و محوريترين خواسته بشر در طول تاريخ بوده است.
امروز تمدن غرب با تمام قدرت ميكوشد تا با انديشههاي انديويدوآليستي و اپيكوري، عدالت را در حصار فردگرايي و لذتطلبي محبوس نموده و اصالت نفعِ «جان بنتام» را به جاي آن بنشاند و با گسترش فهمِ پوراليستي معرفتي و تمايلاتِ سكولاريستيِ فردي، ريشه نهال تنومند عدالتطلبي و حقيقتجويي را براي هميشه بخشكاند. اينكه زعماي غربي، به بهانه منافعي كه در اقصي نقاط دنيا دارند، به خويش اجازه ميدهند تا حقوق ملتها و احكام نظام بينالملل را ناديده بگيرند و مانند ماجراجويان استعمارگر پرتقالي و اسپانيايي قرون هفدهم و هجدهم ميلادي با پرچم دزدان دريايي، سر از هر منطقهاي در آورند، به لطف نهادينه نمودن روحيه رضايت به ظلمِ ظالم در ازاي كسب منافع جزئي و لذات آني است. كاري كه به مدد رسانههاي جمعي با «بزرگنمايي قدرت نظامي، سياسي و اقتصادي خويش، تحقير قدرت و اراده ملتها، به زير سئوال بردن توان مديريتي و خلوص باطني نخبگان بومي، و ارعاب و تحميق جهانيان» انجام دادهاند. فلذا راهبرد مهم ديگر در عرصه فرهنگافزاي، گسترش روحيه خداجويي، حقيقتطلبي و عدالتخواهي در سطح جهان است، با توجه به فطري بودن اين مفاهيم و امحاء ناپذيري امور فطري، ميبايست به نهضت خداجويي، حقيقت طلبي و عدالت خواهي در تمهيد مقدمات ظهور قيام نمود، «قيام لله مثني و فرادي».
5. توسعه محبّت و مودّت به اهل بيت در جهان از طريق تبيين زندگاني، ابعاد وجودي و معارف اهلبيت(ع) حاكميت هفتاد ساله نظام كمونيستي كه دين را به عنوان افيون تودهها، طي يكي دو نسل سركوب و با تعطيل نمودن كليساها و مساجد از اعمال مذهبي مردم ممانعت ميورزيد، اثري جز تشنهكردن مردم نسبت به دين نداشت. در تمدّن سيصد ساله غرب نيز، به موازات گسترش حيوانيت انسان در بستر تمدّن غرب، بر عطش حقيقتجويي و الگوطلبي انسانهاي خسته و رميده از تربيت غربي افزوده ميشود. ميتوان نور فطرت را كم فروغ نمود، ولي هرگز نميتوان آن را خاموش و از صفحه وجود انسان به كلي محو نمود. انسانهاي آزاده و مستقل، پيرو هر مكتب و مسلكي و مؤيد هر رهبر و مصلحي نميشوند. افرادي كه هندسه وجوديشان، تعقلي و استدلالي است
منبع:پايگاه طاوس بهشت
موضوع:
ديني
نویسنده:
سيد حسين ساداتي نژاد
تاریخ درج
سه شنبه 6 شهريور 1386
کلیدواژه ها:
دكترين ظهور منجي (قسمت دوم)در ترسيم حكومت جهاني حضرت،
|