یه جایی شنیدم تو بعضی فرهنگها، پرسیدن بعضی سؤالات زیاد خوشایند نیست. مثلاََ میگن از فرانسویها نمیشه پرسید چندسالتونه یا تو انتخابات گذشته به کی رأی دادین؟ تو فرهنگ خودمونم اینجوری ابراز میشه که خانوما از گفتن سن واقعیشون خیلی خوششون نمیآد!

اگه یه روز یکی پیدا بشه و بعضی اخلاقای شما رو بهتون بگه ناراحت میشین  یا خوشحال؟ لابد میگین بستگی داره .منم با شما مؤافقم یعنی نظرم اینه که بعضی حرفا رو تو بعضی موقعیتها نمیشه زد.اما امیدوارم به گوشه قبای کسی برنخوره  چون امروز میخوام  ده  تا ویژگی اخلاقی خودمون یعنی ما نصرآبادیها رو به خودمون یادآوری کنم!......

آقاي مهندس محمد قوامي

بنام خدا

یه جایی شنیدم تو بعضی فرهنگها، پرسیدن بعضی سؤالات زیاد خوشایند نیست. مثلاََ میگن از فرانسویها نمیشه پرسید چندسالتونه یا تو انتخابات گذشته به کی رأی دادین؟ تو فرهنگ خودمونم اینجوری ابراز میشه که خانوما از گفتن سن واقعیشون خیلی خوششون نمیآد!

اگه یه روز یکی پیدا بشه و بعضی اخلاقای شما رو بهتون بگه ناراحت میشین  یا خوشحال؟ لابد میگین بستگی داره .منم با شما مؤافقم یعنی نظرم اینه که بعضی حرفا رو تو بعضی موقعیتها نمیشه زد.اما امیدوارم به گوشه قبای کسی برنخوره  چون امروز میخوام  ده  تا ویژگی اخلاقی خودمون یعنی ما نصرآبادیها رو به خودمون یادآوری کنم!

اول اینکه یه جاهایی خیلی ولخرجیم اصلاَ دست و دلبازی ما نصرآبادیها معروفه! اما حالا در نظر بگیرید مدرسه بچه هامون یا شهرداری، دنبالمون بفرسته تا از کمکهامون برا یه مورد خاصی استفاده کنه. قبول کنید یه کم دندون گرد میشیم البته فقط یه کمی نه بیشتر!! یعنی مثلاَ حاضریم روزی 500 تومن پول توجیبی به بچه مون بدیم تا پفک و آدامسش براه باشه ولی کم اتفاق میفته به بچه بگیم این ده هزار تومنو به مدیر مدرسه بده تا خرج کلاسهای فوق برنامه کنه!!

دوم اینکه خیلی بیش از حد برا رفیق و دوست و همسایمون  مرام خرج میکنیم معلوم نیست به چه دلیل عقلایی حاضر میشیم بپذیریم تو همسایگی دیوار به دیوارمون شاهد پرورش انواع حیوانات اهلی و وحشی باشیم و دم نزنیم!! نمیدونم شما بگین اینو باید بحساب مرام و مردمداری گذاشت یا نبود اطلاع از حق و حقوق شهروندی و بهداشت و غیره!!!!!

سوم اینکه به وقتش آوازه جنگ و بحثامون گوش فلک و کر میکنه  یا بقول بعضیا خواجه شیرازهم خبردار میشه که مثلاَ پنجاه تا هوادار این تیم یا اون تیم نصرآبادی تو بازداشتن! اما به سلامتی کنار گوشمون یه واکسن آزمایشی رو یه عده امتحان میشه و فردای اون روزم همه سالکی میشن آبم از آب تکون نمیخوره!!انگار نه انگار!

چهارم اینکه بارها شده یکی اومده یه کار خیری بکنه و یه مشکلی رو حل کنه کمکش که نکردیم هیچ براش سنگ اندازی هم کردیم! حالا ارائه یه راهکار و کمک برا حل مشکل پیشکشمون! دیگه بی انصافیه اگه بخوایم مشکل تراشی هم بکنیم!!

پنجم اینکه خیلی اهل نماز جماعت و جلسات مذهبی  هستیم اما یه نگاهی به خودمون بکنیم می فهمیم اعتقاداتمون تو لحظه های حساس و نفس گیر زندگی چقدر بدردمون میخورن؟اصلاَ چند در صد ما اون جوری که اعتقاداتمون بهمون میگن زندگی میکنیم؟ فکرشو بکنید طبق اعتقاداتمون کمک به تهیه جهیزیه یا مسکن یه بیچاره مهمتره یا دو سه بار رفتن  به مکه مکرمه؟

ششم اینکه منفعت جمع خیلی برامون اهمیت نداره !همیشه خواستیم خودمون در نظر گرفته بشیم کافیه ازمون خواسته بشه تا دیوار کاهگلی خونمونو دو متر ببریم عقب تر تا یه خیابون عریض سرو شکلی بگیره و همه ازش منتفع بشن. جوری جبهه میگیریم که انگار از ارث محروم شدیم یا خدای نکرده آسمون قراره رو سرمون خراب بشه.

هفتم اینکه نه کار گروهی بلدیم نه میخوایم یاد بگیریم. نه اینکه خواب باشیم خودمونو به خواب زدیم! .خیلی وقتا یه کپی ساده از تجربیات جاهای دیگه خیلی از مشکلاتمونو حل میکنه  ولی نه کسی بوده که کار گروهی یادمون بده و نه خودمون اراده اینکارو کردیم!

هشتم اینکه ما نصرآبادیها خیلی زحمت میکشیم و عرق می ریزیم اما یه بار نشده بشینیم و یه حساب و کتابی بکنیم ببینیم تو یه سال گذشته که اینقدر دویدیم کجاها رو گرفتیم؟به کجاها رسیدیم؟ حق کیا رو ندادیم؟ دین کیا گردنمونه؟ اصلاَ چرا بعضی هامون همیشه سر جای اولمونیم؟ به دلایلش فکر کردیم؟؟؟!

نهم اینکه خودمونو عقل کل می دونیم و عارمون میشه اگه دانش آموزمون، دانشجومون ،بچه مون یا کوچیکترمون بخواد چیزی یادمون بده! یعنی بجای اینکه مطلبو برانداز کنیم به قد و قواره گوینده مطلب اهمیت میدیم!!

دهم اینکه .......

من جای دهمین ویژگی رو خالی میذارم تا از شما کمک گرفته باشم!

پیروزباشید.

برادر کوچک شما محمد قوامی