مطلبي به نقل از وبلاگ بي وطن در مورد امام خامنه اي
نظرات خوانندگان(0)
لید مقاله:
فکر میکنم... فکر.... و باز فکر...
بیش از همه دلم میگیرد از غریبی سید خراسانی ام...از رهبرم....
همه چیز را از دوباره مرور میکنم و اینبار دیگر بغضم میگیرد....
متن کامل:
بد جور خسته بودم. ساعتهاست که تصمیم داشتم بخوابم و برای چند
ساعت هم که شده فارغ از این دنیای کثیف، و آدم های قدرت پرست و
پول پرست، آرام بگیرم و بخوابم.... اما مگر میشود با اینهمه افکار آرام
گرفت؟!
فکر میکنم... فکر.... و باز فکر...
بیش از همه دلم میگیرد از غریبی سید خراسانی ام...از رهبرم....
همه چیز را از دوباره مرور میکنم و اینبار دیگر بغضم میگیرد....
کاش تو همان موقع مثل خیلی از همسنگرانت پر میکشیدی عزیزم...
کاش خدا با تو این کار را نمیکرد!
مگر چه کرده بودی که خدا روی تو انقدر حساب باز کرد سید بزرگوارم...
کاش نمیماندی تا این قدر هر روز، همه کس، بارها و بارها دلت را خون
کنند....
گفتی سال همت مضاعف اما...
اما ما بنرهایمان مضاعف شد!
اما برای ما خون کردن دل پاک تو مضاعف شد!
چقدر در بین ما غریبی عزیزم...
سیدحسن نصرالله از لبنان تورا امام خامنه ای خطاب میکندو آنوقت ما...
سید حسن خود را سرباز تو میداند و آنوقت ما...
و تو چه با بصیرت و باگذشت و صبور و با صلابت و متین هستی...
همیشه باش عزیزم....
همین که هستی دشمن در تلاطم است...
در تلاطم است از اینهمه عشق ما به هم....
همین که هستی دلم گرم است...
این روزها که از گوشه و کنار حرف های مختلف را میشنوم، میبینم که
هر روز بیشتر از دیروز عاشقت میشوم....
دوستت دارم و برای راهت جان میدهم عزیزم...
راستی قبول میکنی ما را هم که سرباز تو باشیم؟
خدا حفظت کند تا ظهور حضرت صاحب(عج)...
آمین!
http://bivatan313.blogfa.com/post-128.aspx
موضوع:
فرهنگي
نویسنده:
ساداتي نژاد
تاریخ درج
دوشنبه 29 آذر 1389
کلیدواژه ها:
امام خامنه اي
|