بسم الله الرحمن الرحیم | امروز: چهارشنبه 29 فروردین 1403

موقعیت فعلی: بخش اخبار (برگشت به لیست)

مراحل زندگانی حضرت زینب (س) نظرات خوانندگان(0)  

مراحل زندگی حضرت زینب(س) ر می توان در سه مرحله بررسی نمود که عبارتند از در خانه پدر،درخانه همسر و درواقعه کربلاکه درادامه به شرح وتوضیح هر یک از موارد خواهیم پرداخت. 1-2. حضرت زینب (س) در خانه پدر حضرت زینب (س) در محیطی رشد و نمو کرد که کانون فضائل بود و سراسر آن را صفا و صمیمیت فرا گرفته بود محیط زندگی زینب (س) هنگام نشو و نما در همان مدینه در محیط خانه فاطمه(س)، علی(ع)، حسن(ع) و حسین (ع) بود و در پرتو انوار مقدس رسول خدا(ص) پرورش یافت. بنابراینکه ولادت حضرت زینب(س) در سال ششم هجری باشد و تاریخ رحلت پیامبر(ص) در سال یازدهم، زینب(س) پنج سال با پیامبر (ص) همراه بوده است و پیامبر (ص) نسبت به حضرت زینب (س) توجه خاصی داشت....


مراحل زندگانی حضرت زینب

 مراحل زندگی حضرت زینب(س) ر می توان در سه مرحله بررسی نمود که عبارتند از در خانه پدر،درخانه همسر و درواقعه کربلاکه درادامه به شرح وتوضیح هر یک از موارد خواهیم پرداخت.

 1-2. حضرت زینب (س) در خانه پدر حضرت زینب (س) در محیطی رشد و نمو کرد که کانون فضائل بود و سراسر آن را صفا و صمیمیت فرا گرفته بود محیط زندگی زینب (س) هنگام نشو و نما در همان مدینه در محیط خانه فاطمه(س)، علی(ع)، حسن(ع) و حسین (ع) بود و در پرتو انوار مقدس رسول خدا(ص) پرورش یافت. بنابراینکه ولادت حضرت زینب(س) در سال ششم هجری باشد و تاریخ رحلت پیامبر(ص) در سال یازدهم، زینب(س) پنج سال با پیامبر (ص) همراه بوده است و پیامبر (ص) نسبت به حضرت زینب (س) توجه خاصی داشت. زیرا که روزی جبرئیل نزد رسول خدا (ص) آمد در حالی که گریه می کرد رسول خدا(ص) از علت گریه او پرسید جبرئیل عرض کرد: این دختر(زینب(س)) از آغاز زندگی تا پایان عمر همواره با اندوه دست به گریبان خواهد بود گاهی به درد مصیبت فراق تو مبتلا شود، زمانی دستخوش ماتم مادرش و سپس ماتم مصیبت جانسوز برادرش امام حسن(ع) و از این مصائب دردناکتر و افزونتر اینکه به مصائب جانسوز کربلا گرفتار شود به طوری که قامتش خمیده شود و موی سرش سفید گردد. پیامبر (ص) گریان شد و صورت پراشکش را بر صورت زینب (س) نهاد و گریه سختی کرد. حضرت زهرا(س) از علت آن پرسید. پیامبر(ص)مقداری ازمصائبی را که بر زینب(س) وارد می شود برای حضرت زهرا(س) بیان کرد. حضرت زهرا(س) پرسید: «ای پدر! پاداش کسی که بر مصائب دخترم زینب(س) گریه کند چیست؟» پیامبر (ص) فرمود: «پاداش او همچون پاداش کسی است که بر مصائب حسن و حسین(ع) گریه می کند. حضرت زینب (س) در دوران کودکی روزی به محضر رسول خدا(ص) آمد و عرض کرد: ای رسول خدا(ص) و ای جد بزرگوارم شب گذشته خواب هولناکی دیده ام آمده ام برای شما بازگو کنم: در خواب دیدم طوفان سختی برخاست و جهان را تاریک ساخت. از شدت ناراحتی به این سو و آن سو پرتاب می شدم ناگهان به جانبی پرتاب شدم و در آنجا درخت بزرگی را دیدم به آن درخت چسبیدم تا جانم را حفظ کنم. طوفان آن درخت را از ریشه درآورد و به زمین افکند به یکی از شاخه های نیرومند آن درخت چسبیدم. طوفان آن شاخه را نیز قطع کرد سپس به شاخته دیگری چسبیدم آن نیز شکست سپس به دو شاخه چسبیده به همدیگر چسبیدم، طوفان آن را نیز در هم شکست سرانجام وحشت زده از خواب پریدم. رسول خدا(ص) که به تعبیر این خواب آگاهی داشت بسیار متأثر و گریه سختی کرد آنگاه آن خواب را چنین تعبیر نمود خطاب به زینب(س) فرمود: «ای نور دیده آن درخت بزرگ جد تو رسول خدا(ص) است که به زودی طوفان اجل او را از پا در می آورد و آن شاخه نیرومند که نخست به آن چسبیدی مادرت می باشد، شاخه بعدی که به آن آویختی پدرت است، آن دو شاخه به هم چسبیده دیگر که به آنها چسبیدی دو برادرت حسن (ع) و حسین(ع) هستند که طوفان اجل آنها را از کنار تو جدا نمیاد و تو به فراق آنها مبتلا می شوی و دنیا به نظرت تاریک گردد و سیاه پوش گردی و در غم سوگ آنها بنشینی.» کمتر روز و هفته ای می گذشت که رسول خدا(ص) را نبیند و در کنارش قرار نگیرد. شیرین زبانیهای کودکانه اش که از هوش سرشار او حکایت می کرد مایه جذابیت بیشتر او و سبب شادابی رسول خدا(ص) بود و نکته های ظریفی که رسول خدا(ص) در دوران خردسالی او القاء کرد، درسهائی ارزنده برای بزرگسالی او بود و او در ردیف صحابه پیامبر(ص) قرار داده اند و افرادی چون ابن عباس از او حدیث نقل کرده اند. روزی زینب (س) در دوران کودکی، در دامن پدر ارجمندش حضرت علی(ع) نشسته بود علی(ع) را لطف و نوازش مخصوص، دخترش را آموزش می داد در این هنگام علی(ع) به زینب(س) رو کرد و فرمود: دخترم! بگو: یک . زینب (س) گفت: «یک» ، علی(ع) فرمود: بگو «دو» زینب (س) سکوت کرد علی (ع) فرمود دختر چرا ساکت هستی؟ صحبت کن، بگو «دو». زینب(س) با شیرین زبانی ویژه ای عرض کرد: پدر عزیزم! زبانی که به گفتن «یک» حرکت و عادت نموده چگونه کلمه «دو» بگوید؟ (منظور زینب(س) یکتایی خدا بود که تمام ذرّات وجودش به توحید الهی گواهی می داد.)حضرت علی(ع)از پاسخ عمیق دخترش بسیار مسرور شد، او را به نشانه محبت تقدیر و تجلیل ، به سینه اش چسباند بین دوچشمان را غرق در بوسه ساخت. در نقل دیگر آمده: «این بار زینب(س) از پدر پرسید: «پدر جان! آیا ما فرزندانت را دوست داری؟» علی (ع) فرمود: «آری البته چگونه شما رادوست ندارم، با اینکه میوۀ دل من هستید؟» زینب(س) عرض کرد: «پدر عزیزم در دل دو دوستی جمع نمی شود، دوستی خالص برای خدا است، لطف و مهربانی برای ما است. زینب (س) با این بیان به توحید خالص فعلی اشاره کرد که همان انقطاع و دلبستگی خالص برای خدا است ولی دوستی نسبت به فرزندان دوستی ظاهری و به معنی مهربانی است. منظور امام علی(ع) نیز همین دوستی بود که با بیان زینب(س) در آن سن و سال توضیح داده شد. حضرت علی(ع) با طرح این گونه سؤالات می خواست مقام زینب(س) را در همان دوران کودکی به دیگران معرفی کند. همچنین در رابطه با گذشت و ایثار حضرت زینب (س) از همان دوران کودکی آورده اند که مهمانی به خانه علی (ع) آمد، غذا در خانه نبود. علی (ع) به فاطمه (س) فرمود: «آیا غذایی در خانه یافت نمی شود؟» فاطمه(س) جواب داد: نه جز یک عدد نان که آن را برای دخترم زینب(س) ذخیره کرده ام» زینب(س) بیدار بود سخن مادر را شنید، با این که در آن وقت حدود پنج ساله بود به مادر عرض کرد: «نان مرا برای مهمان ببرید من صبر خواهم کرد.» چندی نگذشت که گوشه ای از خواب زینب(س) به وقوع پیوست. زینب(س) پنج سال بیشتر نداشت که جدش رسول خدا(ص) در آستانه رحلت قرار گرفت. در این لحظات زینب(س) می دید که بزرگترین پناه آنان جد بزرگوارشان در حال پیوستن به لقاءالله است. سر مبارک حضرت رسول (ص) روی سینه پدر بزرگوارش امیر المؤمنین(ع) قرار گرفته بود گویا ودایع رسالت به سینه ولایت انتقال می یافت. ملائکه نیز گروه گروه نازل می گشتند و در عزای شریف ترین خلق عالم امکان به اهل بیت(ع) به ویژه فاطمه زهرا(س) تسلیت می گفتند. در همین روزها بود که نابکاران ماجرای غدیر خم را نادیده گرفتند و می خواستند که علی(ع) را به بیعت با خلیفه وادارند آمده بودند تااو را به زور از خانه اش بیرون ببرند. علی(ع) بیرون نرفت زهرا(س) پیش آمد و با ضربات «مغیره» و«قنفذ» نقش زمین گشت و با بدنی مجروح در بستر قرار گرفت. زینب(س) در مجلس سخنرانی مادرش فاطمه (س) در مسجد رسول خدا(ص) در دفاع از حقوق اهل بیت (ع) و فدک حاضر بود و خطبه و سخنان مادرش را در آن مجلس به یاد داشت بطوری که خود یکی از راویان آن خطبه به شمار می آید. حضرت فاطمه (س) بعد از پدر گرامی خود رسول خدا(ص) چند صباحی بیش در این دنیا نماند. زینب (س) مادرش فاطمه(س) را بعد از رحلت رسول خدا(ص) خندان و متبسم نمی دید. فاطمه (س) در غم از دست دادن رسول خدا(ص) چنان گریست که نام او در شمار گریه کنندگان معروف تاریخ چون آدم(ع)، یعقوب(ع)، یوسف و امام سجاد(ع) قرار گرفت. زینب(س) به چشم خود دید که چگونه پدرش جسم پاک مادر را غسل داد وچگونه اشک ریخت و ازخدا صبر و بردباری طلبید . زینب(س) با دیدن چنین مناظری رو به سوی قبر جدش رسول خدا(ص) نموده و خطاب به او با آهی جانکاه چنین گفت: «یا رسول الله الاَن حقاً فقدناک» ای رسول خدا(ص) به راستی هم اکنون با رحلت مادرم فقدان و جای خالی تو را دریافتیم. حضرت زینب(س) پس از شهادت مادر با اینکه کودک است به سر و سامان دادن امور خانه می پردازد و بر اساس آموزش ها و حتی سفارش هائی که از مادر داشت به مراقبت از پدر و حتی برادران می پردازد. و در خانه پدر مقام و منزلتی فوق العاده داشت. حوادث روزگار او را به گونه ای پرورش داد که توانست جای خالی مادر را در خانه اش پر کند. به نوشته برخی از تاریخ نویسان درجه محبت زینب(س) به امام حسین(س) به گونه ای بود که هر روز چند بار به دیوار حسین(ع) می پرداخت و نوشته اند که هنگامی که حضرت زینب (س) شیرخواره و در گهواره بود هرگاه برادرش حسین(ع) از نظر او غایب می شد گریه می کرد وبی قراری می نمودوقتی که دیده اش به جمال دل آرای حسین(ع)می افتادخوشحال وخندان می شد. البته باید به این نکته توجه شود که محبت حضرت زینب(س) به امام حسین(ع) تنها یک مسأله عاطفی نبود بلکه از یک محبت ریشه دار خالص ملکوتی خبر می داد محبتی که از سرچشمه نور مطلق و غیب نشأت می گرفت. چرا که پیامبر(ص) فرموده اند: انّ لقتل الحسین حرارة فی قلوب المؤمنین لاتبرُدُ ابداً... همانا برای قتل حسین (ع) سوزشی در دلهای مؤمنان قرار دارد که هرگز به سردی نمی گراید. فطرت زینب(س) از همان آغاز با ایمان کامل آمیخته بود و گرمی محبت حسین(ع) در وجود زینب (س) از همان ایمان می جوشید و این از ویژگی های ایمان سالم و کامل هر انسانی است که حسین(ع) و خط فکری و عملی او را دوست بدارد. بنابر این گرمی محبت زینب(س) به حسین(ع) آمیزه ای از عشق، ایمان، عاطفه،شعور و دریافت زینب (س) بود، روشن است که چنین محبتی در راه هدف بسیار کارساز خواهد شد. 2-2. حضرت زینب(س) در خانه همسر هنگامی که حضرت زینب(س) دوران طفولیت را سپری کرد و به سن ازدواج رسید بسیاری از بزرگان قبایل به خواستگاری آن حضرت (س) آمدند از آن جمله، اشعث بن قیس کندی بود. شرح حال اشعث اینگونه است که وی در سال دهم هجرت با جمعی از قبیله خود ایمان آورد و بعد از رسول خدا(ص) مرتد شد. و ابوبکر او را دستگیر کرد وخواهر کور خود را به شرط به او داد که خواهر ابوبکر برای او یک فرزند ذکور و یک فرزند انوث آورد که بعدها هر دوی اینها به اهل بیت(ع) خیانت نمودند به این صورت که اسماء دختر اشعث بن قیس کندی قاتل امام حسن(ع) شد و محمد بن اشعث بن قیس کندی از سربازان عمر بن سعد در سرزمین کربلا بود. حضرت علی(ع) که با علم لدنی خود بر احوال این خانواده آگاه بود. به این خواستگاری جواب منفی داد. اما وی همچنان اصرار می ورزید تا اینکه امام علی (ع) به او فرمود: ای پسر بافنده (اشعث بن قیس کندی) پسر ابو قحافه (ابوبکر) تو را مغرور کرد که خواهر خود را به تو داد اگر این بار نام دخترم را در میان نامحرمان ببری جواب تو به جز شمشیر نخواهد بود. از جمله افرادی که به خواستگاری حضرت زینب(س) آمدند عبدالله بن جعفر طیار بود. عبدالله بن جعفر به خانه امام علی(ع) رفت و آمد داشتند ولی حیاء و شرم مانع از این بود که اظهار مطلب نماید بالاخره فردی از سوی عبدالله بن جعفر خدمت امیرالمؤمنین (ع) آمد و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین شما می دانید که رسول خدا(ص) به اولاد جعفر طیار چقدر علاقه داشت و روزی نظر به آنان نموده و فرمود: «بناتنا لبنینا و بنونا لبناتنا» همانا دختران ما از آن پسران ما هستند و پسران ما به دختران ما اختصاص دارند. بنابراین مناسب است که حضرت زینب(س) را به تزدیج عبدالله بن جعفر در آورید. و صداق او را مانند صداق مادرش فاطمه زهرا(س) چهارصد و هشتاد درهم معین فرمائید. حضرت امیر المؤمنین(ع) قبول فرمودند. وحضرت زینب (س) را به عبدالله بن جعفر طیار تزویج نمودند. البته مشروط بر این که هرگاه امام حسین(ع) خواست به مسافرت برود و حضرت زینب(س) خواست همراه او برود عبدالله بن جعفر جلوگیری نکند. عبدالله این شرط را پذیرفت و زندگی مشترک اسلامی آغاز گردید. عبدالله بن جعفر به برکت این ازدواج مبارک تا چند روز مردم را اطعام می نمود و بر فقراء و مساکین انفاق بسیار کرد. بطوری که داستان جود و سخای وی ضرب المثل شده بود. حضرت امیرالمؤمنین(ع) همه روزه به خانه عبدالله بن جعفر و حضرت زینب(س) رفت و آمد داشت و به همان گونه که با فرزندان خود حسن(ع) و حسین(ع) رفتار می کرد با عبدالله بن جعفر هم همان رفتار را داشت. و هرگاه حضرت زینب(س) برای زیارت جدش رسول خدا (ص) اراده می کرد امام حسن(ع) از یک طرف و امام حسین(ع) از یک طرف حضرت زینب(س) می رفتند و امیرالمؤمنین(ع) کسی را می فرستاد تا چراغهای مرقد را خاموش کند تا مبادا نامحرمی به سوی حضرت زینب(س) نظر کند. و هنگامی که حضرت علی(ع) به کوفه سفر نمودند عبدالله بن جعفر و حضرت زینب(س) را نیز همراه خود بردند و هنگام شهادت امام علی(ع) یک شب در خانه امام حسن(ع) و یک شب در خانه امام حسین (ع) و یک شب در خانه ام کلثوم زینب (س) به سر بردند و شب نوزدهم ماه مبارک رمضان در خانه حضرت زینب(س) بوده اند. و در هنگام سکونت حضرت زینب(س) در کوفه زنان شیعه به حضورش شرف یاب می شدند و از انفاس قدسیه حضرت زینب(س) بهره ها می بردند و به فیوضات کامل نائل می شدند. اما شرح حال عبدالله بن جعفر اینگونه است که پدرش جعفر بن ابیطالب برادر حضرت امیرالمؤمنین(ع) ده سال از حضرت امیر المؤمنین (ع) بزرگ تر بود و صاحب مناقب بسیار و شبیه به رسول خدا(ص) و قدیم الاسلام است و در مکه با رسول خدا(ص) درکنار امام علی(ع) و خدیجه (س) به نماز جماعت می ایستاد و از مهاجرین به جانب حبشه است و در آنجا بترویج اسلام مشغول بود و از برکت او نجاشی پادشاه حبشه و خلق کثیری به اسلام مشرف شدند. جعفر بن ابی طالب پس از دوازده سال زندگی پرافتخار در حبشه در سال هفتم هجرت همزمان با پیروزی جنگ خیبر به مدینه بازگشت. رسول خدا(ص) ضمن استقبال گرم از او پیشانیش را بوسید و فرمود: نمی دانم از کدام یک بیشتر خوشحال گردم پیروزی سپاه اسلام در خیبر؟ یا بازگشت برادرم جعفر؟! سپس خطاب به جعفر فرمود: امروز می خواهم چیزی را به تو هدیه کنم. حاضران پنداشتند که پیامبر(ص) درهم و دینار به وی خواهد داد ولی لحظه ای بعد آن حضرت(ص) سکوت را شکست و خواندن نمازی را به وی تعلیم داد که بعدها به نماز جعفر طیار معروف گشت. در کیفیت و فضیلت نماز جعفر طیار آورده اند که اکسیر اعظم و کبریت احمر است و باعث آمرزش گناهان عظیمه است و افضل اوقات آن صدر نهار جمعه است و آن چهار رکعت است به دو تشهد و دو سلام . در رکعت اول بعد از سوره حمد، سوره زلزال خوانده می شود و در رکعت دوم بعد از سوره حمد، سوره العادیات و در رکعت سوم بعد از حمد، سوره النصر و در رکعت چهارم بعد از سوره حمد، سوره توحید خوانده می شود و در هر رکعت بعد از فراغت از قرائت سوره های مذکور پانزده مرتبه «سبحان الله و الحمد الله و لااله الّا الله و اللهُ اکبر» و در رکوع بعد از ذکر رکوع همین تسبیحات را ده مرتبه و در سجده دوم نیز به همین صورت و در هر چهار رکعت چنین است که مجموع تسبیحات سیصدمرتبه می شود و شرح مفصل این نماز در مفاتیح الجنان آورده شده است. سرانجام جعفر بن ابیطالب در جنگ موته به آرزوی خود رسید و شربت شهادت نوشید و چون دستهایش در این جنگ قطع گردید پیامبر خدا(ص): «إنّ الله یعَوّضُک عن ذلک بِحِناحین تطیرُ بهما فی الجنّة» خداوند به تو دو بال عطا کرد تا باآنها در بهشت پرواز کنی.» مادر عبدالله بن جعفر اسماء بنت عمیس نیز در مکه با جان و دل آیین اسلام را پذیرفته بود و در کنار همسرش جعفر بن ابیطالب راه حبشه را در پیش گرفت و پس از بازگشت به مدینه با خانواده پیامبر(ص) بسیار رفت و آمد داشت زیرا علاوه بر پیوند ایمانی محرم اسرار اهل بیت(ع) نیز بود و از جهت غرابت خواهرش «ام میمونه» همسر پیامبر(ص) و دوخواهر دیگرش به نامهای «لبابه و سلمی» به ترتیب همسران حضرت عباس و حضرت حمزه عموهای پیامبر(ص) بودند که پس از شهادت جعفربن ابیطالب با ابوبکر ازدواج کرد و پس از درگذشت ابوبکر همسری پرافتخار امیرالمؤمنین(ع) را کسب نمود. در رابطه باخود عبدالله بن جعفر آورده اند که عبدالله بن جعفر از لحاظ جنبه های اجتماعی در صحنه احسان و کمک به نیازمندان و بی نوایان شهرت بسیار داشت و نمونه بارزی بود. و به جهت کثرت جود و سخا او را بحرالجود یعنی دریای جود و سخا می گفتند و این صفت به برکت دعای پیامبر(ص) بود که در حق عبدالله بن جعفر نموده بود که پیامبر (ص) در حق ایشان چنین دعا فرمود که: «اللهم بارک له فی صفقة» خدایا به معامله او (عبدالله بن جعفر) برکت بده، که پس از آن عبدالله بن جعفر همیشه در معاملات خود سودی می برد. و هیچگاه ضرر نمی کرد. همچنین عبدالله بن جعفر در تمام مراحل تابع اهل بیت(ع) بود. نمونه های این تابعیت عبارتند از: فرماندهی سپاه جنگی امام علی(ع) در جنگ صفین، امضای صلح نامه ماجرای حکمیت در نزد امام علی(ع) شرکت در جنگ درسال 36 هـ.ق ، بدرقه ابوذر غفاری همراه با امام علی(ع) و حسنین(ع) باوجود جلوگیری و اعتراض مروان بن حکم حاکم وقت مدینه. اما در رابطه با سؤالی که چرا عبدالله بن جعفر در کربلا حضور نداشته است. پاسخ های متعددی وجود دارد. اولاً اینکه: امام حسین(ع) قیام را بر وی واجب ننموده بود. ثانیاً اینکه: در آن روزگار عبدالله بن جعفر نابینا بود. ثالثاً اینکه: اجازه داد تا فرزندانش (عون، محمد) به کربلا روند. بنابراین باید دلیل قابل توجهی برای عدم حضور داشته باشد و شاید تشخیص می داده است که ماندن او در مدینه از جهات مختلفی به صلاح و مصلحت نزدیک تر است. در مجموع می توان گفت که رفتارهای او بعد از شهادت امام حسین(ع) بهترین دلیلی است بر اخلاص و ایمان و صداقت و اطاعت او از خاندان امامت(ع). در رابطه با وفات عبدالله بن جعفر اختلاف وجود دارد برخی وفات وی را در سال 62 هـ.ق درسن 62 در واقعه حرّه دانسته اندو برخی دیگر وفات وی را در سال 80 هـ.ق در سن 90 سالگی ثبت نموده اند. که قول دوم مشهور تر است. فرزندان حضرت زینب(س) در رابطه با تعداد فرزندان حضرت زینب (س) در تاریخ اختلاف است بیشتر مورخین برای آن حضرت(س) چهار پسر و یک دختر ذکر کرده اند که عبارتند از: علی،عون، محمد، عباس و ام کلثوم که دو فرزند حضرت زینب(س) بنام عون و محمد در کربلا شهید شدند. و قول دوم این است که حضرت زینب(س) دارای سه پسر و یک دختر بوده اند که عبارتند از: جعفر، عون، علی و ام کلثوم. که قول اول قابل پذیرش و قابل مقبولیت بیشتری می باشد. اما درباره خواستگاری ام کلثوم دختر حضرت زینب (س) و عبدالله بن جعفر آورده اند که معاویه بن ابوسفیان به حاکم خود در مدینه مروان بن حکم نام نوشت که دختر عبدالله بن جعفر (ام کلثوم) را برای یزید خواستگاری کند و مهریه او را هر مقداری که پدرش گفت: قرار دهد و بدهکاریهای عبدالله بن جعفر را هم پرداخت کند تا میان بنی هاشم و بنی امیه صلح و صفا بر قرار گردد. اما عبدالله بن جعفر در مقابل این پیشنهاد گفت: اختیار زنان ما با حسن بن علی(ع) است. باید به نزد وی بروی مروان خدمت امام حسن(ع) رسید. و امام حسن(ع) بر حسب ظاهر با این خواستگاری موافقت کردوبه مروان گفت مجلسی ترتیب دهید و چون جمعی از بنی امیه و بنی هاشم در مجلس حضوریافتند مروان خواسته خودرا بیان کردبعداز پایان سخنان مروان امام حسن(ع)آغاز سخن کرد و بعد از حمد و ثنای پروردگار فرمود: مروان مطالبی را بیان داشتی، اکنون جواب خود را بشنو. 1- مهریه دختر را به عهده پدر واگذار کردی که این برخلاف سنت و روش پیامبر(ص) است وما بدان عمل نمی کنیم. 2- تاکنون کدام دختری ازما، دیدن پدر خود را قبول کرده است که این دومین او باشد. 3- تو این وصلت را وسیله صلح دو طائفه شمردی در صورتیکه چنین نخواهد بود زیرا اختلاف ما بر سر امور دنیوی نیست که آشتی بردار باشد. بلکه اختلاف و دشمنی ما با شما برسر راه خدا و دین می باشد که درآن صلح وآشتی راه ندارد. 4- گفتی بخاطر این ازدواج مردم افسوس و غبطه می خورند، افسوس و غبطه صحیح است اما بخاطر ارتباط با خاندان نبوت و رسالت نه بخاطر امور مادی و یزید. 5- آری انتخارات معنوی از ناحیه رسول خدا(ص) و خاندان اوست نه از جانب یزید. آنگاه امام حسن(ع) بر خلاف انتظار مروان حکم و حاضرین در مجلس – باهماهنگی قبلی که صورت گرفته بود – اعلام کرد: من این دختر را (ام کلثوم) برای پسر عموی خود قاسم فرزند محمد بن جعفر طیار به ازدواج در می آورم و قطعه ملکی را که در مدینه دارم و معاویه آن را به ده هزار اشرفی از من خریداری کرد مهریه او قرار دادم، تا وسیله تأمین زندگی او قرار گیرد. مروان حکم با مشاهده این وضع بسیار شرمنده و ناراحت شد. خانه داری حضرت زینب(س) یکی از مطالبی که بیانگر شخصیت حضرت زینب(س) است موضوع همسر داری آن بانوی معظمه است که در کنار فضایل و مناقب بی شمار و مراجعات عمومی زنان در امور و مسائل شرعی، بانویی خانه دار بود. مدیریت او در خانه عبدالله بن جعفر و رسیدگی کامل به حوائج و خواسته های همسر از امور قابل توجه و درخور دقت است زیرا در تمام این مدت مدیه همسرداری حتی یک خبر ضعیف نقل نشده که حضرت زینب(س) کمترین کوتاهی و تقصیری درباره همسر خود و یا راجع به امور خانه کرده باشد. و کسی نگفته که حضرت زینب(س) بر اثر دلبستگی به امام حسین (ع) در ادای حقوق همسر خود کوتاهی کرده باشد. بلکه منش و بزرگواری رفتار حضرت زینب(س) در قبال شوهر در خانه عبدالله بن جعفر اعجاب نویسندگان عرب حتی برادران اهل سنت را برانگیخته می گوید: «تزوحبّ السیّدة زنیب من ابن عمها هذا فکانت مع زوجها اکمل سیدة ضمتها اهناًدار»؛ بانوی بزرگ زینب(س) با عموزاده خود عبدالله وصلت کرد او نسبت به شوهرش کاملترین بانوئی بودکه شکوهمندترین خانه ها او را در برداشت. 3-2. حضرت زینب(س) و حادثه کربلا حسین(ع) به شهادت رسید و زینب(س) فریاد در گلو مانده حسین(ع) را در کوفه و شام و بعدها در مدینه و مصر به گوش مردم رساند. رسوائیها و پستی ها و مواضع ضد اسلامی بنی امیه را علنی ساخت.اگر عاشورا پیروزشدیکی از علل آن این بودکه خطابه های شورانگیز زینب(س)را به دنبال داشت که در ادامه به برخی ازعملکردهای حضرت زینب(س)پس از واقعه عاشورا اشاره می کنیم.

1-3-2. مشی مبارزاتی حضرت زینب(س) در این زمینه بحثی عظیم و پردامنه ای را باید گشود که تنها به ذکر سه مبحث بصورت خلاصه قناعت می کنیم. أ‌. جبهه شناسی حضرت زینب(س) جبهه زینب(س) زنی مجاهده و در مجاهده ستوده است. اهل رزم و مبارزه است او بهترین روش مبارزاتی را در حرکت و تلاش خود بر گزیده و با بهترین شیوه و فنون به پیش رفته است. یک عمر آگاهی و یک عمر کار ورزی حضرت زینب(س) را پخته و ورزیده کرده بود به ویژه که او تحت لوای برادرش حسین(ع) قدم بر می داشت. آنچه دانستنی بود خود می دانست و آنچه فرا گرفتنی بود حسین(ع) در جریان نهضت و در طول مدت مبارزه اش به او گوشزد کرده بود. بگفته استاد مرحوم دکتر آیتی: خطبه ها و سخنرانیهای حضرت زینب(س) از آن گونه نبود که بر اثر تحریک عواطف و ناراحتی های روحی فشار مصائب گفته شود بکله از روی نقشه دقیق و منظمی هر قسمت در جای خود و در حد لزوم و فرصت گفته شد. موضع سکوت و خاموشی او هم حساب شده بود. او می دانست که در کجا حرف بزند و در کجا ساکت باشد و در کجا مردم را به گریه اندازد و در کجا بی اعتنا در برابر حوادث بگذرد. حضرت زینب(س) در جریان کربلا بیدار بود هوشیاری داشت آنی از وظیفه غافل نبود. حتی عصر عاشورا با اینکه تازه مصیبت زده ای بود، با اینکه خیمه ها را آتش زده بودند دچار غش و ضعف نشد با کمال هوشیاری جریانات را زیر نظر داشت و حتی مراقب بود که کودکی گم نشود و بین او و دیگران فاصله ای نیفتد و به امام سجاد(ع) هم آسیبی نرسد و حضرت زینب(س) مواظب بود کودکان نان صدقه ای نخورند که بر آل رسول(ص) حرام بود. آری! حضرت زینب(س) چنان اندیشیده به پیش رفت که تاریخ هرگز خواری و ذلتی را درباره او ثبت نکرده است. ب‌. عاطفه انگیزی حضرت زینب(س) به هر میزان عواطف ریشه دارتر و اصیل تر باشند نقش و اثر آن اصیل تر و اساسی تراست. حضرت زینب(س) هنگامی که وارد قتلگاه شد در کنار اجساد پاره پاره برادر زمزمه و نوحه هائی داشت که در این مرثیه سرایی یک دنیا عظمت و اوج را برای امام حسین(ع) بیان کرد و این درحالی بود که دشمنان می شنیدند. - جانم فدیا تو ای کسی که قربانی بوستان پیامبری - جانم فدای تو ای کسی که فرشتگان به ولادت تبرک جستند. - جانم فدای تو ای کسی که تو را تشنه شهید کردند. - جانم فدای تو ای کسی که از محاسن شریف خون می چکد. - جانم فدای تو ای کسی که با بدن پاره پاره و بی سری - جانم فدای تو ای کسی که بدن ترا عریان به خاک افکنده و رفته اند و .... این زمزمه ها چنان طوفان در دل خصم ایجاد کرد که از حرکت دادن اسیران غافل شدند و نفرت و شرمی از عمل خودشان بر آنان مستولی شد. حضرت زینب(س) در شام و در مجلس یزید نیز با سعی در عاطفه انگیزی عرصه را بر خصم تنگ و مردم را بیدار کرد او با سخنان سنجیده بیدرای هائی به وجود آورد. خطاب به یزید فرمود: أمن العدل یابن الطُلَقاء؟ آیا این عدالت است ای فرزند آزادشدگان از محل عاطفه و ریحان رسول خدا(ص)؟ اشاره به این نکته که حاکم اگر مسلمان است باید عدالت را در همه حال مراعات کند و تو نکردی. «تخذیرک سرائرک و سوقُکَ بناتُ رسول الله» خانواده و اهل حرم خود را در پشت پرده جا دادی و دختران رسول خدا(ص) را در منظر و مرآی عموم قرار دادی؟ سخنان حضرت زینب(س) برای خصم تکان دهنده و برای مردم لرزاننده بود. ت‌. موج آفرینی حضرت زینب(س) سرانجام حاصل اقدامات حضرت زینب(س) جبهه شناسی و عاطفه انگیزی او ایجاد موجهائی عظیم و پردامنه بود که شعاع آن حتی داخل دستگاه بنی امیه را هم در برگرفت. که در ادامه به شرح و توضیح برخی از این جلوه ها و آثار می پردازیم. اول: لرزندان دستگاه بنی امیه دامنه موج در اندک مدتی به حجاز و یثرب رسید و از آن سو به دستگاه امپراطوری روم از آن بابت که نمایندگان شان در کوفه و دمشق حضور داشتند و از حادثه اطلاع یافتند. ارکان حکومت لرزید دستگاه در معرض تزلزل قرار گرفت و زمین برای سردمداران و عربده کشان عرصه کربلا تنگ و حضورشان در جامعه با اشکال مواجه شد. قاتلان امام حسین(ع) جرأت نمی کردند که در ملاء عام حضور یابند و افرادی چون شمر و عمر سعد و ابن زیاد و حرمله و خولی و ... در مضیقه ای سخت قرار گرفتند. دوم: وحشت انگیزی شاید در آغاز کار دشمن عاطفه انگیزی و موج آفرینی زینب(س) را کم ارج و بی بها می دانست و به همین خاطر دست او را در عمل باز گذارد و این هم عنایت خدائی بود که دشمنان خاندان پیامبر را جاهل و احمق قرار داده بود. عملکرد حضرت زینب(س) کم کم برای دشمن وحشت انگیز شد تا حدی که هر کدام از سران خصم سعی داشتند او را از محیط خود دور نگه دارند بدون آنکه به شخصیت و غرورشان لطمه ای بخورد. بطوریکه یزید پس از اندک مدتی به لعن ابن زیاد پرداخت و اصرار کرد خاندان پیامبر (ص) به مدینه برگردند و دستور داد سه روز درباره او برنامه عزاداری برپا سازند این عملکردها برای دوستی و پشیمانی و دلسوزی نبود بلکه برای آن بود که عزاداری در محدوده دربار باشد و سخنان و مرثیه خوانان محدود باشند. و کار به جایی رسیده بود که یزید در محدوده حرم خود نیز ایمنی نداشت و مورد شماتت همسرش قرار گرفته بود همین مشکل برای ابن زیاد از سوی مادرش بود که او را جداً سرزنش کرد.


موضوع: احکام-معارف
خبرنگار:بخش معارف سایت
تاریخ: پنجشنبه18تير1388
کلیدواژه ها: زینب


آخرین اخبار

جستجو: در


  بحث روز


  آخرین مطالب سایت



موضوع بندی اخبار

ویژه ها

موضوع بندی مقالات


  تبلیغات

سرمایه ذوق اهل این آبادی ملاعلی فاضل نصرابادی (سروده عبدالجبار کاکاوند در جریان کنگره فضل نبی در سفیدشهر )

الهی برآید از آن دوده دود

که نام محمد برد بی درود

ملافضل علی نصرابادی


 ملافضل علی نصرابادی؛ شاعر بی بدیل سفیدشهر  


فرقی نکند برای ما، به جان اصغـــر

عشق است ابوالفضل وحسین وعلی اکبر

سفیدشهر  همدل و یکصدا


مجمع فرهنگی سفیدشهر منتشر کرد:

پس از چاپ کتاب تاریخ سفیدشهر و ستارگان سپهر سفیدشهر، اینک کتاب

 گلچین مثنوی مجلس افروز منتخبی از اشعار مثنوی مجلس افروز چاپ و روانه بازار شد. 

ناشر : انتشارات مجلس افروز 

قیمت 3500تومان با تخفیف،

محل عرضه:  فروشگاه ولایت،جنب مسجد جامع سفیدشهر 03154833092


سامانه پیام کوتاه مجمع فرهنگی سفید شهر به شماره 30007093 راه اندازی شد .منتظر انتقادات و پیشنهادات همشهریان عزیز هستیم.


سفیدشــــهر، دیار ملافضل علی نصرابادی

سفیدشهر؛  شهر طلای سپید


"فروشگاه فرهنگی ولایت "اولین مرکز فروش  کتاب و محصولات فرهنگي سفیدشهر:  انواع كتاب، سي دي مذهبي،نوشت افزار و ...

 آدرس:  جنب مسجد جامع سفیدشهر



  نظرسنجی

مراسم سوگوای عصر عاشورای سفیدشهر چگونه است ؟
نیازبه همدلی و وحدت دارد
خیلی خوب است
بسیار عالی است
می تواند بهتر از این باشد

نمایش نتیجه


  آمار سایت

آنلاین: 31 نفر
زمان بارگزاری این صفحه: 0/24 ثانیه

جهت مشاهده جزئیات بیشتر از آمار سایت کلیک کنید.

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت، متعلق به مجمع فرهنگی سفیدشهر می باشد.| برداشت مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد. | info@SefidShahrMF.ir


طراحی و پیاده سازی: فرتک -فکور رایانه توسعه کویر