ملا محمد رسول نصرابادی متخلص به پیرخرد
نظرات خوانندگان(0)
در تحقيقات و اسناد بدست آمده مشخص گرديد كه وي عالم و شاعري جليل القدر بوده است.تخلص شعري ايشان « پير خرد» است. در ديوان وي كه صفحاتي از آن موجود است و نزد اينجانب ميباشد،
-ملا محمد رسول نصرآبادي شاعر نصرابادی متخلص به پیر خرد:
نام پدر وي علي اكبر و از فرزندان وي آخوند ملا محمد تقي و كاظم بوده است. وي از اجداد اينجانب ميباشد. فرخ دختر ملا محمد تقي و نوه ملا رسول مادر مرحوم پدربزرگ اينجانب است .
در يك سند ازدواج مورخ 1263 قمري نام وي با عنوان « آخوند ملا رسول » جزء شهود آمده است .همچنين در سند ديگري كه از ملا محمد تقي ابن مرحوم حاجي محمد رسول نصرآبادي بعنوان طرف ايجاب واز ملا مهدي بعنوان طرف قبول نامبرده ، نام آخوند ملا رسول جزء شهود بوده است. در سند ازدواجي مورخ 1296 ، نام كاظم ملا رسول جزء شهود است كه همان فرزند وي بوده است.
در تحقيقات و اسناد بدست آمده مشخص گرديد كه وي عالم و شاعري جليل القدر بوده است.تخلص شعري ايشان « پير خرد» است. در ديوان وي كه صفحاتي از آن موجود است و نزد اينجانب ميباشد، آمده است« حسب الخواهش برادرعزيز مهربان آخوند ملا ميرزا روضه خوان نوشته شده، در حيات التماس دعا و بعد از مردن التماس فاتحه دارم و طلب مغفرت از خواننده ها دارم.شايد بدين وسيله از بركت جناب سيد الشهدا و از صدقه سر گريه كنندگان خداند عالم از تقصير بنده بگذرد. والسلام.» همچنين در جاي ديگر اين ديوان نوشته شده «التماس دعا و فاتحه دارم .از گفته هاي كمترين ملا رسول نصرآبادي.» قلمي شده في شهر ذي حجه الحرام سنه 1266 ». اكنون به بخشهايي از ديوان جهت استفاده خوانندگان اشاره ميشود:
خامس آل عبا در كربلا شد
شهيد از دست ظلم اشقيا
شد علي اكبر شهيد از ظلم ملعون يزيد
هر دو دست حضرت عباس شداز تن جدا
اصغر بي شير را كشتند به تير از ظلم كين
تيربر حلقش زدند و در زمين نينوا
آن لعيناني كه نامد شرمشان
از حسين خامس آل عبا
تازه داماد حسين از تيغ كين
شد شهيد و دست و پا اندر حنا
جمله اعوانان اولاد رسول هاشمي
كشته گرديدنددر نزد حسين در كربلا
زينب و كلثوم هم از تشنگي و قحط آب
ميزدند بر فرق ميگفتند خدا
شد سكينه نزد بابش شكوه كرد
گفت اي بابا رسان آبي به ما
چون حسين ديدش سكينه تشنه است
از خجالت سر به پيش افكند گفتا اي خدا
من چه سازم با زنان از قحط آب
شرمسارم من ز روي طفلها
حق تعالي در جوابش گفت اي شاه شهيد
اجر تو اين است كه باشي شافع روز جزا
چون شنيد از حق ندائي با نويد
عرض كرد و اي خدا من راضيم از اين بلا
اي خرد جانت بقربان حسين ابن علي
گريه كن تا مي تواني بر شهيد كربلا
پيش واقعه
از بهرشام يثرب بطحا خراب شد
وز دست تشنگي دل زينب كباب شد
شمر لعين به تمناي ملك ري
در كربلا به قتل حسين پر شتاب شد
اكبر زبهر آب چه انگشتري مكيد
چشم مبارك پدرش پر ز آب شد
اصغر چو تير كينه به حلقوم اونشست
آهي كشيد كه عالم ادم كباب شد
زينب به شكوه گفت ببين يا محمدا
از بهر خواب اصغر كودك به خواب شد
شاه شهيد گفت به عباس كي اخا
عالم زظلم ظالم ملعون خراب شد
ناگه سكينه آمد و مشكي به روي دوش
گفت اي پدر زتشنگي جگر من كباب شد
عباس رفت كه تا آب آورد
ناورد آب عالم آبش سرابشد
پير خرد زآتش دوزخ مدار خوف
چون شافع توشافع يومالحساب شد
منبع کتاب تاریخ سفیدشهر
موضوع:
انجمن دوستداران میراث فرهنگی سفیدشهر
خبرنگار:مدیر
تاریخ:
آبان
کلیدواژه ها:
نصرابادی
|