گزارش اردوی یک روزه مجمع فرهنگی سفیدشهر - فرهنگي

بسم الله الرحمن الرحیم | امروز: شنبه 1 اردیبهشت 1403

اردو، مجمع فرهنگی، موزه عبرت,فرهنگي,گزارش اردوی یک روزه مجمع فرهنگی سفیدشهر,,سفیدشهر، کاشان,خبر,اخبار,مجمع فرهنگی سفیدشهر

موقعیت فعلی: بخش اخبار (برگشت به لیست)

گزارش اردوی یک روزه مجمع فرهنگی سفیدشهر نظرات خوانندگان(0)

هو المحبوب گزارش ادبی از اردوی یکروزه مجمع فر هنگی سفیدشهر

امروز 13 مهرماه سال 1391 دلها عزم سفر دارد. جانها بی تاب جاری شدن در تب تاریخ است. کودک صبح زاده می شود و بیابان راه سفر رابر مسافران می گشاید. ثانیه ها جای خود را به دقایق می سپارد تا تجربه ای ناب درکوچه پس کوچه های تاریخ با تکنولوژی تاریخ با تکنوازی بی نظیر یاران روح الله جان بگیرد. با ورود به موزه عبرت نا خوداگاه ترسی عجیب، بند بند وجود آدمی را میلرزاند. انگار که در فاصله ی هر چشم بهم زدنی صدای شکنجه در گوش می پیچید. اینجاهمان جایی است که فریاد آزادی در گلو خفه می شود. سرزمین مشت های گره کرده ای که اراده هایشان بندها را در بند کشید. جایی است که طیب حاج رضایی ها حریت می طلبند و تکرار حادثه ی عاشورا است تکرار داستان ناب پیروزی خون بر شمشیر. بزرگترین سمفونی انقلابی تاریخ در میان حنجره دریدن ها در زیر شکنجه ها و در اوج مظلومیت سروده شده است. آرش اینجا آرش ایرانی نیست، جان در کمان نمی نهد بلکه جان می گیرد. اینجا زنان درس مردانگی می دهند، ناخن ها کشیده می شود اما مشت ها گشاده نمی شود مو ها ریشه کن می شود اما اندیشه ها سست نمی شود چشم ها برای همیشه بسته می شود ولی بصیرت ها کم نمی شود. ای مبارز! نمی دانم قامت نیلی بلندت زیر بار منت چشمان چه کسی شکست که اینگونه ابهت منوچهری ها و حسینی ها را در هم شکستی. ای مبارز ! نامت جاودانه است نه بر روی آجرها ی موزه عبرت بلکه بر قلب های تمامی آزادگان عدالت جوی جهان . دیورارهای بلند این کاخ ها حتی لحظه ای اندیشه ی بلندتان را در میان خود محصور نساخت در این عبرت بی انتها، آنان که رفتند رفتند جاودانه شدند و آنان که ماندند باخودشان بود که رنگ دنیا بگیرند یا عبرت زده ای این همه عبرت بمانند؛ با خودشان بودکه بمانند یا بایستند ودر گوش زمان فریاد زنند که ما شبهای طولانی تر از یلدا راگذرانده ایم. ای مبارز!مگر حقیقتی محض تر از خون تو برای لرزاندن کاخ های دیکتاتورزمان وجود داشت؛ نه بر تمامی مقدسات سوگند تنها خون مبارز است که سیاهی را می درد وظلم را می کوبد و تا پیروزی می جوشد. نمی دانم امروز کجایی؟ هستی یا نه؟ ولی اینروزها مردم جهان خوب راه و رسم تو را آموختند که آزادی رایگان نیست حق گرفتنی وظالم رفتنی است. مردم جهان امروزی 30 سالی از تو عقب هستند ولی اینجا موزه عبرت،نقطه ای خوبی برای آغاز است. نویسنده: زینب کرمانی

موضوع: فرهنگي

خبرنگار:زینب کرمانی

تاریخ: سه شنبه2آبان

کلیدواژه ها: اردو، مجمع فرهنگی، موزه عبرت

آخرین اخبار