ماجرای آیت الله گیلانی و صدور حکم اعدام برای دو پسرش چه بود؟
نظرات خوانندگان(0)
لید مقاله:
تا نام آیت الله محمد محمدی گیلانی – که دیروز درگذشت – می آید این داستان هم شنیده می شود که او حکم اعدام دو فرزند خود را نیز صادر کرده بود. اما آیا این حکایت واقعیت دارد یا قضیه متفاوت است؟
متن کامل:
به گزارش کاشان حامی ؛ درگذشت آیت الله محمد محمدی گیلانی بهانه ای است تا به یکی از داستان های مشهور منسوب به او اشاره شود؛ داستانی که پس از دریافت «نشان عدالت» از دست محمود احمدی نژاد قوت بیشتری گرفت؛ به خاطر جمله ای که اعطا کننده بر زبان آورد.
البته چون اعطای این نشان درششم تیرماه سال ۸۸ و در گرماگرم توفان پس از انتخابات صورت پذیرفت چندان انعکاس رسانه ای نداشت و طبعا تحت الشعاع اخبار دیگر آن روزها قرار گرفت.
آن داستان اما که در سی و چند سال گذشته بسیار کسان نقل کرده اند این است که آیت الله گیلانی در مقام حاکم شرع، حکم اعدام دو فرزند خود را صادر کرده بود.
محمود احمدی نژاد در آن آیین گفت: «آیت الله گیلانی عدالت را ابتدا درباره خود و بعد درباره دیگران اجرا کرد.» با این که او در حد همین اشاره بسنده کرد اما این سخن به منزله مستندی در تایید آن داستان مشهور تلقی شد.
هر چند که احمدی نژاد خود به بیان سخنان نامستند شهرت داشت اما به هر رو چون از جانب یک مقام رسمی و برای اولین بار در یک جمع عمومی مطرح می شد و محمدی گیلانی نیز درصدد تکذیب برنیامد این تصور شکل گرفت که این حکایت که حکم اعدام فرزندان را خودش صادر کرده درست است و حتی برخی از دو پسر به سه پسر افزایش دادند.
این داستان هر چند رگه هایی از واقعیت را درون خود دارد اما اعدامی در کار نبوده است. بلکه دو فرزند او – کاظم و محمد مهدی- در درگیری در سال ۱۳۶۱ و نه در وقایع سال ۶۰ کشته شدند.
در این باره دو روایت وجود دارد: یکی این که حین درگیری کشته شدند و دیگری – مطابق نقل رییس موسسه کیهان- پیش از آن که به دست نیروهای امنیتی بیفتند سیانور خورده بودند. در هر صورت حاکم شرع، حکم اعدام دو فرزندش را صادر نکرد بلکه وقتی از او استعلام می شود که چنانچه با فرزندان شما مواجه شویم چگونه عمل کنیم، پاسخ می دهد: «هر کاری که در موارد دیگر انجام می دهید». فرمان مستقیم و صریح وخاصی صادر نمی کند که از آن حکم کشتن آنان برآید.
درباره فرزند دیگر نیز باید گفت مراد فرزند اول اوست – جعفرمحمدی دعوی سرایی- که در بهار ۱۳۵۸ در سانحه رانندگی درگذشت و در قبرستان شیخان قم دفن شد؛احتمالا در همان سانحه ای که پدر و مادر او نیز مجروح شدند و در مطلب مربوط به دکتر شیخ الاسلام زاده توضیح داده شد که با همان حالت آنان را به بهداری اوین می رسانند و دکتر شیخ که حکم حبس ابد را از محمدی گیلانی دریافت کرده بود جان حاکم شرع را نجات می دهد.
«محمد محمدی دعوی سرایی» که با عنوان آیت الله «محمدی گیلانی» شهرت داشت درسال ۱۳۰۷ خورشیدی در روستای دعوی سرا از توابع شهرستان رودسر در استان گیلان به دنیا آمد و پس از انقلاب، جانشین شیخ صادق خلخالی در دادگاه های انقلاب شد و شماری از احکام مشهور از جمله حکم حبس ابد عباس امیر انتظام را او صادر کرد. برخی از افرادی که با حکم شیخ صادق خلخالی به اعدام محکوم شده بودند با حکم گیلانی تخفیف گرفتند و نجات یافتند. مشهورترین آنان سید شجاع الدین شیخ الاسلام زاده وزیر بهداری دولت هویدا بود که به تازگی درگذشت.
شهرت اصلی محمدی گیلانی اما به خاطر محاکمات و احکام مربوط به وقایع سال ۱۳۶۰ ونیز برنامه های تلویزیونی است که با لحن و ادبیات متفاوت پاره ای احکام فقهی را توضیح می داد.
جالب است که گفته شود هر چند که به سخت گیری در احکام صادره شهرت داشت اما درمقام رییس هیات عفو نیز عمل کرده بود.
مناصب او در جمهوری اسلامی را می توان این گونه برشمرد: حاکم شرع و رییس دادگاه های انقلاب اسلامی، عضو فقها و دبیر شورای نگهبان، رییس هیات عفو قوه قضاییه، عضو شورای بازنگری قانون اساسی در حیات امام خمینی، نماینده تهران در چهار دوره مجلس خبرگان رهبری و رییس دیوان عالی کشور.
از بازی های زمانه این که آیت الله محمدی گیلانی در بیمارستان پارس بستری شد. بیمارستانی که یکی از محکومین بعدا آزاد شده او پزشک و عضو هیات مدیره آن بود. عباس امیر انتظام نیز که برای مداوا بیرون زندان به سر می برد در بیمارستان پارس باخبر می شود صادر کننده حکم او نیز در همان بیمارستان و در بخش مراقبت های ویژه بستری است و به اصرار همسرش از او عیادت می کند.
با این همه اگر همین حالا از ایرانیانی که در سن میان سالی و بالاتر به سر می برند درباره محمدی گیلانی بپرسید پاسخ خواهند داد: «همان که دو فرزند خود را اعدام کرد؟!»
راز سکوت خود او اما پیچیده نیست. معمولا در گفت و گوهای مستقیم از این گونه پرسش ها که پاسخ دهنده را به لحاظ عاطفی در موقعیت دشوار قرار می دهد، مطرح نمی شود. شاید هر که غیر احمدی نژاد بود نیز ولو غیر مستقیم اشاره نمی کرد. پاسخ درست اما همان است: حکم اعدام نداد اما احتمال مرگ آنان را در تصمیم خود نادیده انگاشت.
کارنامه محمد محمدی گیلانی را می توان به چند دوره تقسیم کرد: دادگاه های انقلاب و از ابتدای جمهوری اسلامی تا سال ۶۰، محاکمات سال های ۶۰ و ۶۱ ومناصب عالی قضایی بعدی. در این میان و به رغم اشتهار او به همسویی کامل با مواضع رسمی این قول هم شنیده شده که در مسایل مربوط به آیت الله حسینعلی منتظری او دیدگاه های متفاوتی داشته است.
……………………………………………………………………….
بازخوانی خاطرات مرحوم محمدی گیلانی از یک برهه حساس تاریخی
روایت آیتالله محمدی گیلانی از نقش هاشمی در قائممقامی منتظری و مخالفت امام/ گفتم به کسی نگویید من آمدم، میترسم مرا هم به چاه بیاندازند
گروه تاریخ انقلاب اسلامی :موضوع انتخاب آیتالله منتظری به عنوان قائم مقام رهبری، از جمله موضوعاتی است که همچنان ابعاد مختلف آن مبهم باقی مانده است. این موضوع از آن جهت اهمیت مضاعفی پیدا میکند که نگاهی به هزینههای ایجاد شده برای نظام به واسطه این انتخاب پر از ابهام و سپس برکناری منتظری از قائم مقامی رهبری داشته باشیم.
به گزارش رجانیوز، مرحوم آیتالله محمدی گیلانی که یکی از یاران اصلی نهضت حضرت امام از سالهای پیش از انقلاب است، روایتی از این انتخاب، نظر مخالف حضرت امام (ره) و اصرار هاشمی رفسنجانی بر معرفی منتظری به عنوان قائم مقام رهبری دارد که بازخوانی آن بمناسبت درگذشت آن عالم مبارز خالی از لطف نخواهد بود.
حجتالاسلام ریشهری وزیر اطلاعات وقت و مسئول مستقیم پیگیری پرونده مهدی هاشمی معدوم، در کتاب خاطرات خود با عنوان «سنجه انصاف»، به نقل قولی از مرحوم آیتالله محمدی گیلانی در این زمینه اشاره کرده است که آن مرحوم در سخنرانی خود به تاریخ ۶/۹/۱۳۷۹ در منزل آقای رازینی مطرح کرده است.
ریشهری ماجرا را به نقل از آیتالله محمدی گیلانی که در آن زمان عضو فقهای شورای نگهبان بوده است، چنین بازگو میکند:
یک روز قبل از مطرح شدن قائم مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان (۲۵ تیر ۱۳۶۴)، من ضمن تماس با دفتر امام کتباً از ایشان درخواست ملاقات کردم… امام اجازه دادند. خدمتشان رسیدم.
گفتم: «فردا قرار است موضوع قائم مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان مطرح شود. خواستم به عرضتان برسانم به آقای هاشمی [که در آن موقع رییس مجلس خبرگان بوده است] بگویید مطرح نشود. من به آقای منتظری ارادت دارم، خدمتشان درس خواندهام، ایشان را عابد و زاهد میدانم، ولی این خصوصیات کافی نیست. او از عهده این کار بر نمیآید…» امام گلههای سوزانی از آقای منتظری را آغاز کرد که کجا چه کرده و کجا چه. اضافه نمودند: «احمد هم از او دفاع میکند. از منزل سیدمهدی هاشمی دستنویسهای او را آوردهاند. من دیدهام نامههای آقای منتظری از نوشتههای مهدی هاشمی الهام گرفته. این را من برای ایشان نوشتم«.
…عرض کردم: «بفرمایید که فردا ایشان به عنوان قائممقام رهبری مطرح نشود». امام قدری فکر کرد و فرمود: «احمد نیست. شما زحمت بکشید و به آقای هاشمی بگویید بعد از ظهر من ایشان را ببینم». عرض کردم: «بله. اما به آقای هاشمی نفرمایید که من آمدم [و این جریان را به شما گفتم]. به هیچ کس نگویید. میترسم مرا هم شمسآبادی کنند [که گروه مهدی هاشمی او را کشتند] یا مثل شیخ قنبر در چاه بیاندازند». این را که گفتم، امام خندید و سه بار فرمود: «خاطرت جمع باشد»… . رفتم خدمت آقای هاشمی و گفتم صبح خدمت امام رسیدم. کاری داشتم. فرمودند به آقای هاشمی بگویید که من ایشان را ببینم.
… پس از این ماجرا، روزی آقای هاشمی در حضور جمعی گفت: «من بعد از ظهر رفتم خدمت امام. امام فرمودند: «موضوع قائممقامی آقای منتظری را فردا مطرح نکن». گفتم: «چرا؟ ما در اجلاسیهی قبل به آقایان گفتهایم که ایشان را به عنوان قائممقام مطرح کنیم». فرمودند: «نه. یکی از دوستان آمده و چنین گفته…». گفتم: «ما اعلام کردهایم. نمیشود.»
… فردای آن روز، آقای هاشمی موضوع قائممقامی آقای منتظری را در مجلس خبرگان مطرح کرد.
ریشهری اضافه میکند:
تامل در آنچه از آقای محمدی گیلانی نقل کردیم، نشان میدهد که امام در مورد طرح قائممقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان، در مقابل کاری انجامشده قرار گرفته بود. … بیتردید اگر [اعضای مجلس] خبرگان نظر امام را میدانستند، آقای منتظری را به عنوان جانشین او تعیین نمیکردند. (ری شهری. سنجه انصاف. نشر دارالحدیث. تهران. صفحه ۱۶)
از این متن دو نکته به وضوح مشخص است. یکی اینکه طرح مساله قائممقامی بدون اطلاع امام برنامهریزی شده است و دیگر اینکه آقای هاشمی به هر دلیل و طبق معمول امام را در برابر عمل انجامشده قرار میدهد. هزینههایی که قائممقامی منتظری برای نظام ایجاد کرد، یکی از نتایج این عمل خودسرانه آقای هاشمی است. هراس آقای محمدی گیلانی از افشای جلسهاش با امام و ترس از ترور حتی در صورت اطلاع آقای رفسنجانی، خود مساله مهمی است.
روایت متفاوت هاشمی از واقعه
اما نکته قابل توجه خاطرهای است هاشمی در در کتاب خاطرات سال ۶۴ خود با عنوان «امید و دلواپسی» آنهم به شکلی کاملا متفاوت بیان میکند. در خاطره هاشمی رفسنجانی که البته با تلاش برای تخفیف جایگاه مرحوم محمدی گیلانی همراه است آمده:
خبر محمدی گیلانی به هاشمی درباره خبرگان/ “امام موافق انتخاب آقای منتظری نیستند“
در جلسه علنی مجلس، قانون مطبوعات تمام شد. کمیسیون ارشاد خیلی دقیق عمل نکرده و بالاخره نواقصی در عمل خواهد داشت. آقای محمدی گیلانی به دفترم آمد و پیام امام را درباره برنامه مجلس خبرگان آورد و برای مسکن خودش استمداد نمود. گفت که امام با انتخاب آقای منتظری [برای جانشینی رهبر] موافق نیستند.
ظهر کارداران و سفرای ایران در کشورهای عربی و آفریقایی آمدند. برای آنها صحبت کردمآنها امکانات بیشتری برای انجام وظیفه تبلیغ انقلاب و اسلام در افریقا میخواستند. هیأت اعزامی یونسکو برای بازدید از آثار باستانی صدمه دیده در حملات عراقیها آمدند و مذاکراتی داشتیم.
عصر به جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی رفتم. آئیننامه شورای کنترل فرهنگ عمومی مطرح بود که تصویب شد. قرار شد در جلسه بعد درباره وضع استادان و استفاده از افراد خبره فاقد مدرک تحصیلی و فارغ التحصیلان مدرسه تربیت مدرس بحث شود.
شب خدمت امام رفتم و راجع به پیام ایشان در مورد مجلس خبرگان مذاکره کردیم. نگرانند که تعیین آیتالله منتظری به عنوان رهبر آینده، باعث عداوت و کارشکنی رقبای دیگر شود. باید با احتیاط و مراعات جوانب کار عمل شود. امروز با آقای ولایتی [وزیر امور خارجه] هم در مورد کیفیت برخورد با پیشنهاد استرالیا مبنی بر شرکت ما در شورای امنیت به امید متجاوز اعلام شدن عراق صحبت کردیم و قرار شد تا از نتایج کار مطمئن نشویم، در جلسه شورای امنیت شرکت نکنیم.
موضوع:
مقالات
نویسنده:
مدیر سایت
تاریخ درج
شنبه 21 تير 1493
کلیدواژه ها:
محمدی گیلانی
|