موقعیت فعلی: بخش نظرات خوانندگان: آله انداختن
شما هم نظر بدهید
سعيد سليماني در تاریخ 3/3/94 نوشته:
بادمنجان دور قاب چين به افراد چاپلوس كه سياهي لشكر هم مي باشند/غلوم گذار به راهروي در خانه هاي قديمي گفته ميشه كه كنيزان از ان رفت وامد ميكردند /سرنگسي همان سراشيبي است /كلفوت كه همان كبريت است واز دو كلمه انگليسي و فارسي تشكيل شده كل يعني كشيدن فوت هم همان فوت خودمان است /اصطلاح بعدي گوز بچه ت را واردار يعني برو بكار خوت رسيدگي كن و نمي خواد فضولي كني /دغلك همان تگرگ است /زغله باقياي بي ارزش هر چيز به معناي خوار و ناچيز هم گفته ميشه /ضرب المثل تركي كه در قديم الايام در نصرآباد وجود داشت عمو دون دون پاپيچوندون يعني آدمي كه براي خودش دردسر و مشكل درست ميكنه /
امید سلیمانی نصرآبادی در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۳۹۲ نوشته:
کیج دون به معنی قفس و یا محل ریختن دانه و نگهداری مرغ خانگی می باشد که واژه ی Cage در زبان لاتین به معنای قفس نیز آمده است و با واژه فارسی دان به معنی محل نگهداری نیز می گویند.
A.F در تاریخ یکشنبه 10 اردیبهشت 1391 نوشته:
مقبول:زیبا وخوب .گِل شدن:جمع شدن .پَندری: پندار،انگار
مهدی در تاریخ 17 شهریور 90 نوشته:
کولوندو: انبار اذوقه / طاغار :تشت های سفالین قدیمی /رف:بالاترین طاقچه/
رضا کوچکی فرزند حسن در تاریخ 12 فروردین 89 نوشته:
قرقشه : یخ ضخیم /آزار وابستگی:بیماری ناعلاج /سروحسین:از سر گرفتن /
128 در تاریخ 13 اسفند 89 نوشته:
یه قل دو قل:یک ضرب المثل است در مورد کسی که خیلی معطل میکند .می گوید یه قل دوقل میکند.در ضمن نام بازی قدیمی منسوخ شده است که کودکان بازی می کردند.
ح در تاریخ 2ف6 بهمن 89 نوشته:
خیت شدن :حالگیری .سنگ روی یخ شدن .
ح در تاریخ 23 بهمن 89 نوشته:
خانگی یا بازاری :یک اصطلاح جالب سفید شهری است که در مورد فرزند دختر خانگی و فرزند پسر اصطلاح بازاری بکار می رود .
128 در تاریخ 15 بهمن 89 نوشته:
بیشپرونده:حرف بی حساب زدن .
اصطلاح رنگها در فرش دستباف سفید شهر :سرمه ای :مشکی کم رنگ - خوشرنگ :نارنجی - چناری :سبز مایل به فسفری - دودی :طوسی -بیدی :سبز سیر
.... در تاریخ 11 خرداد 88 نوشته:
آب را وار برده:ضرب المثل است کنایه از اینکه کار از کار گذشته .
؟؟؟ در تاریخ 11خرداد 88 نوشته:
بق :گوشه دهان -دوک:ادم حقه باز-کز کرده:عزلت پیشه/گربه صفت:کسی که فقط بدیها را می بیند.
همشهری در تاریخ 13 ارديبهشت 88 نوشته:
1.الو کردن(Alow)=اتش روشن کردن 2.کوکومه(kokomeh)= ادم قرقرو 3.موس موس کنه(moos moos)=ادم اب زیرکاه 4.چاق=زیاد، خوب-مثلا اب چاق است. 5.روفکی(Roofaki)=کج. یه وری.اریب
f.k در تاریخ 13 مهر 1387 نوشته:
پنجاقلی:پشتک زدن/دایزه:خاله/ یاده:جاری/ همدماد:باجناق /ماجو:مادر بزرگ /خس رو:مادر شوهر / باخ سوره: پدرشوهر /
m g در تاریخ 4 مهر 87 نوشته:
آلشی:به معنای اشتباه-تیارت :به معنای ادا و شکلک در اوردن ماخوذ از زبان ترکی
گروه خبری شبنم در تاریخ 22 شهريور 87 نوشته:
بیش خویدن: یعنی شخم زدن ؛ مثلا می گویند زمین را بیش خو:شخم بزن چیو چیو کردن: یعنی بالغ نبودن؛ مثلا می گویند فلانی هنوز چیوچیو می کنه: یعنی هنوز بچه است ایشتا،ایشتا: این یه لغت رو خودم هنوز نمی دونم یعنی چی ولی دیدم که وقتی یه بچه ی یکی دوساله که تازه داره راه می افته بلند می شه و می ایسته بهش می گن ایشتا ! ایشتا!
Unknown در تاریخ 6 شهريور 87 نوشته:
1. ونقجه : به معنای کوچک ، کوچولو 2. آلشی : به معنای اشتباه 3. چیو چیو کردن : بالغ نشده ، یعنی اگه میگن طرف هنوز چیو چیو می کنه یعنی هنوز بچه اس و بزرگ نشده 4. قه : احمق ، نفهم 5. اُجم : احمق ، نفهم 6. روشور : تشت ، ظرف بزرگ آب 7. الهده ای : عمداً 8. آونگون : آویزان 9. لوکه رو : چهار نعل رفتن چهارپایان 10. نوا برداشتن : میگن نوا طرف رو در میاره یعنی یه کاری را که اون طرف انجام داده به نشانه تمسخر تقلید می کنه 11. باربند : نصرآبادی ها به طویله می گن باربند 12. دغه زدن : تاول زدن اَلو کردن : آتش روشن کردن البته من حدس می زنو که اغلب اصطلاحات بالا مال نصرآبادی هاست. من تو اینترنت یا فرهنگ لغت چک نکردم خودتون زحمتشو بکشین.
sms در تاریخ 9 تيرماه 1387 نوشته:
ترش بالا: آبكش؛چيزي كه با آن آب اضافي مواد را از آن مي گيرند
f.k در تاریخ 1 خرداد 1387 نوشته:
پتياره ":به كسي كه تنبل و ولگرد باشد مي گويند . دقز " به شكاف و ترك روي ديوار يا وسايل چيني مي گويند .